راهکار های ایجاد امنیت روانی در قرآن

امنیت ، روانی ، قرآن، جامعه ، انسان ،

راهکار های ایجاد امنیت روانی در قرآن

امنیت ، روانی ، قرآن، جامعه ، انسان ،

سہ مقالہ در بارہ امر بہ معروف و نہی از منکر

  1. مسلمان دعوتگر ، امر به معروف و نهی از منکر می کند
  2. نجات یک انسان، نجات یک جامعه
  3. جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و سنت

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «خداوند متعال هیچ پیامبری در امت های پیشین نفرستاد مگر اینکه او را دسته ای افراد خاص و اصحاب بود که به سنت او عمل و دستور او را اجرا می کردند. سپس بعد از آنها گروهی جانشین آنان شد که گفتند آنچه نمی کردند و انجام دادند آنچه را که بدان فرمان داده نشده بودند. پس هر کسی با دست با آنها جهاد کند او مؤمن است و هر کس با زبان با آنها جهاد کند مؤمن است و هر کس با قلب با آنان جهاد کند مؤمن است و پایین تر از آن ذره ای از ایمان وجود ندارد.»
این حدیث صحیح یکی از ...


  

مهمترین مباحث اسلامی را که در مورد آن بحثهای زیادی شده است دربر می گیرد. قضیه ی واجب و تکلیف مسلمان و ضرورت کار دست جمعی و گروهی و فرض بودن امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با دست و زبان و دست کم با قلب، همه ی این امور قضایایی هستند که برای توضیح آنها مقداری درنگ می کنیم تا آنچه را فهم آن مشکل است توضیح دهیم و آنچه را برخی تلاش کردند ترسناک جلوه بدهند، ساده و کوچک کنیم.

قضیه ی امر به معروف و نهی از منکر
خداوند متعال می فرماید: «باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند. »(١)
«موضوع با اهمیتی که خداوند متعال خواسته است انجام آن را به عهده ی امت مسلمان بگذارد، در این آیه با دو اصطلاح بیان شده است: یکی دعوت به خیر و دیگری: امر به معروف و نهی از منکر...»(٢)
اما دعوت به سوی خیر: ابوجعفر باقر روایت می کند که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این آیه را تلاوت کرد: (وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ) و فرمود: خیر عبارت است از پیروی از قرآن و روش من.
پس معنای آیه چنین است: باید امتی (یعنی گروهی) باشند که برای نشر اسلام و اجرای آن کار کنند و از آموزه های قرآن کریم و سنت رسول امین در کارهای دنیا و دین پیروی کنند.
اما اصطلاح دیگر «امر به معروف و نهی از منکر» که موضوع بحث ماست:
امام غزالی در کتاب پر ارزش خود احیاء علوم الدین در ذیل بحث امر به معروف و نهی از منکر می گوید: «امر به معروف و نهی از منکر بزرگ ترین محور دین است و این آن موضوع با اهمیتی است که خداوند برای انجام آن تمام پیامبران را برانگیخته است و اگر بساط آن جمع شود و علم و آگاهی و عمل به آن مورد سهل انگاری قرار گیرد، تمام پیام پیامبران تعطیل می شود، دیانت از بین می رود و سستی و بی حالی فراگیر می شود و گمراهی منتشر می شود و نادانی رواج می یابد و فساد به همه جا سرایت می کند و جامعه غیر قابل اصلاح و سرزمینها خراب و بندگان هلاک می شوند؛ اما تا روز قیامت احساس هلاکت نخواهند کرد.»(٣)
پس امر به معروف و نهی از منکر هدف بزرگ پیامبران بوده است. خداوند متعال رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را چنین توصیف می کند: «آنان را امر به معروف و نهی از منکر می کند.»(۴)
این کار، وظیفه ی بزرگ امت اسلام بعد از پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. خداوند متعال می فرماید: « شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می نمائید و به خدا ایمان دارید.»(۵)
این عبادت واجب است. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «اسلام این است که خدا را بپرستی و با او چیزی را شریک نگیری و نماز را برپا بداری و زکات بدهی و رمضان را روزه بگیری و حج خانه ی خدا بگذاری و امر به معروف و نهی از منکر کنی و بر خانواده ات سلام بدهی. هر کسی چیزی از اینها را واگذاشت، قسمتی از اسلام را واگذاشته است و هر کس که تمام اینها را رها کرد، با اسلام پشت کرده است.»(۶)
این امر بر مسلمان واجب است. یک کار نافله و زیادتی نیست که اگر خواست آن را انجام بدهد و اگر نخواست انجام ندهد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «از ما نیست کسی که بر افراد کوچک و صغیر جامعه ی ما رحم و دلسوزی نکند و به بزرگان ما احترام نگذارد و امر به معروف و نهی از منکر نکند.»(٧)
از جابر روایت شده است که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خداوند به جبرئیل وحی فرستاد که فلان شهر را با اهل آن زیر و رو کن. پس گفت: ای باری تعالی، در میان آنان فلان بنده ی تو هست که لحظه ای نافرمانی تو را نکرده است. خداوند متعال فرمود: شهر را بر او و بر مردم آن زیر و رو کن؛ زیرا چهره ی او لحظه ای به خاطر من برافروخته نشده است.»(٨)
محمد عبده معتقد است که امر به معروف و نهی از منکر فرض عین است؛ اما ابن تیمیه بر فرض کفایه بودن آن اعتقاد دارد. شوکانی می گوید: وجوب آن از کتاب و سنت ثابت شده است و آن از بزرگترین فرایض شریعت الهی است و اصلی عظیم از اصول آن و پایه ای محکم از پایه های آن است و با آن نظام اسلام تکمیل می شود و اوج می گیرد. اگر امر به معروف و نهی از منکر در دین خداوند این همه اهمیت دارد، جوهر و اصل امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ اندیشمند اسلامی عبدالقادر عوده می گوید: هر چیزی که شریعت عمل به آن را واجب شمرده است یا اینکه انجام دادن آن را برای مردم خوب و پسندیده دانسته است، در مقوله ی امر به معروف و نهی از منکر می گنجد اموری مانند: نماز، روزه، حج، توحید و... و بازداشتن از هر کار و عقیده ای که با شریعت مخالف است.(٩)
در اصل امر به معروف و نهی از منکر دو کار را با هم جمع می کند: کار دعوت و کار تربیت و تنظیم و این کار با یک ترتیب طبیعی به پایان می رسد: نخست مردم را به سوی دین خدا فرا می خواند، سپس به تربیت و منظم کردن کسانی که ایمان آورده اند می پردازد. موفقیت یا عدم موفقیت دعوت به این تربیت و تنظیم بستگی دارد. اگر تنظیم محکم و استوار و تربیت سالم و قوی بود، دعوت موفق شده و گر نه ناکامی و شکست سرانجام حتمی آن است. به همین سبب میان دعوت و راهنمایی و ارشاد و تنظیم و تربیت رابطه ای قوی و محکم وجود دارد. تربیت و تنظیم بدون دعوت وجود ندارد، همان طور که محال است دعوت بدون تربیت و تنظیم به هدف خود برسد. بدون تردید، اموری که دعوت و ارشاد به آن ها توجه می کند غیر از قضایایی هستند که تربیت و تنظیم به آن ها می پردازد. بر امت اسلام لازم است برای انجام هر دو کار با هم قیام کند. یعنی برای انجام دادن فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر در داخل امت و در بیرون از آن به پا خیزد. کاری که در بیرون انجام می دهد دعوت و ارشاد نامیده می شود و آنچه در داخل امت به انجام می رساند، تربیت و تنظیم گفته می شود.(١٠)
خداوند متعال می فرماید: «شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می نمائید و به خدا ایمان دارید... »(١١)
یعنی اینکه امر به معروف و نهی از منکر کاری در راستای دعوت مردم است که امت مسلمان برای انجام آن در میان مردم و در میان خود به آن به پا می خیزد. اگر امت اسلام به کارهای معروف التزام نداشته باشد و از کارهای منکر بازنیاید، چه طور برای آن درست که دیگران را امر و نهی کند؟ خداوند تعالی می فرماید: «و بدین سان شما را گروهی بهینه گرداندیم تا گواهان مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.»
منظور از گواه بودن بر مردم امر به معروف و نهی از منکر کردن آنان است. برخی گمان می کنند که کار امر به معروف و نهی از منکر یک کار سیاسی است که فقط حاکم مسلمان باید به آن اقدام کند و کارهای امت و مردم را با استفاده از قدرت خود در معروف مستحکم کند و منکر را با استفاده از این نیرو ریشه کن سازد. این گمان نادرست است. خداوند متعال به رسولش فرمان می دهد که: « گذشت داشته باش و آسانگیری کن و به کار نیک دستور بده و از نادانان چشم پوشی کن.(١٢)
عرف (که در این آیه آمده است) در زبان عربی همان معروف است. این آیه در سوره ی اعراف آمده است که در مکه نازل شده است. مسلمانان در آن هنگام دارای دولت و قدرتی نبودند. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با قومش جهاد کرد و آنان را به عبادت خدای یکتا فرا خواند و از آنان انواع آزار و اذیت و شکنجه ها را برداشت تا اینکه خداوند به او اجازه ی هجرت داد و در مدینه دولت اسلام را تأسیس کرد و در راه خدا به کفار و مشرکان جهاد کرد. بدین ترتیب کار پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را از بعثت تا زمانی که دعوتش را تکمیل کرد، می توان به سه دسته تقسیم کرد:
۱) دعوت و تبلیغ برای تمام مردم در هر جا.
۲) برپا کردن دولت اسلامی و اجرای فرمان های خداوند.
۳) جهاد در راه خدا.
تمام این کارهایی که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) انجام داده است، امر به معروف و نهی از منکر است. پیامبر از امتش خواست بعد از او این کار بزرگ را تا روز قیامت ادامه بدهند.

جنبه ی سیاسی امر به معروف و نهی از منکر
خداوند متعال می فرماید: « (آن مؤمنانی که خدا بدیشان وعده یاری و پیروزی داده است) کسانی هستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند، و امر به معروف، و نهی از منکر می نمایند، و سرانجام همه کارها به خدا برمی گردد (و بدانها رسیدگی و درباره آنها داوری خواهد کرد، همان گونه که آغاز همه کارها از ناحیه خدا است). »(١٣)
یعنی همان طور که امر به معروف و نهی از منکر جنبه ی دعوتی و تبلیغی دارد، جنبه ی سیاسی نیز دارد؛ یعنی از امت اسلام و صاحبان قدرت و مسئولانشان خواسته می شود شریعت الهی را که فرضی از جانب خداوند است، در زندگی اجرا کنند. انجام دادن این فرض از مهم ترین مسئولیت ها و بزرگترین تکالیف است و سستی که جای خود دارد، سهل انگاری نیز در هیچ قسمتی از آن جایز نیست؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر است که خصوصیات و رنگ جامعه را اسلامی می سازد.
حاکم از توانایی بیشتری برخوردار است و مسئولیت او بزرگ تر است هنگامی که به شرع اسلام فرمان داد، امت اسلام باید بپذیرد و اطاعت کند و با او همکاری کند؛ اما اگر کار معروف را رها کرد و مرتکب منکر شد، بیشتر اهل علم بر این نظرند که اهل حل و عقد حق خلع و عزل او را دارند، حتی اگر به کشیدن اسلحه و برپا کردن جنگ همراه باشد.(١۴)
فرد مسلمان در جامعه ی اسلامی در هر جایگاهی که باشد عهده دار مسئولیت راهنمایی جامعه و اصلاح حاکم است. هنگامی که امور پریشان شد و معروف، منکر و منکر، معروف شد او باید به وظیفه ی خود اقدام کند.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: « خداوند متعال هیچ پیامبری در امت های پیشین نفرستاد مگر اینکه او را دسته ای افراد خاص و خالص بود که به سنت او عمل و روش او عمل و دستور او را اجرا می کردند. سپس بعد از آن ها گروهی جانشین آنان شد که گفتند آنچه نمی کردند و انجام دادند آنچه را که بدان فرمان داده نشده بودند. پس هر کسی با دست با آن ها جهاد کند او مؤمن است و هر کس با زبان با آن ها جهاد کند مؤمن است و هر کس با قلب با آنان جهاد کند مؤمن است و پایین تر از آن ذره ای از ایمان وجود ندارد.»
هنگامی که این چنین شد جانشینانی آمدند و جامعه ی اسلامی را از هدایت الهی و سنت نبوی منحرف ساختند و نصیحت و تذکر و یادآوری هم سودی نداد، بر فرزندان امت اسلام است که برای تغییر اوضاع بر حسب توان و نیرویشان اقدام کنند.

چرا امت باید مسئولیت این تکلیف را به عهده بگیرد؟
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «هیچ قومی نیست که در میان آنان نافرمانی خدا صورت گیرد و آنان بر تغییر وضع توانا باشند، اما آن را تغییر ندهد، مگر اینکه خداوند آنان را به عذابی عمومی گرفتار می سازد.
خداوند متعال می فرماید: « امّا هنگامی که پندها و اندرزهائی را نشنیدند که بدانها تذکّر داده شدند، کسانی را که (دیگران را نصیحت می نمودند و آنان را) از بدی نهی می کردند از (عذاب به دور داشتیم و از بلا) رهانیدیم، و کسانی را که (مخالفت فرمان می کردند و بیشتر و بیشتر گناه می ورزیدند و بدین وسیله بر خود و جامعه) ستم می نمودند، به خاطر استمرار بر معاصی و نافرمانی، به عذاب سختی گرفتار ساختیم. و هنگامی که از ترک چیزهائی که از آنها نهی می شدند سر باز زدند و سرکشی نمودند، خطاب بدانان گفتیم: به بوزینگان مطرودی تبدیل شوید (و به سبب خوی حیوانی از جامعه انسانی مطرود و در میان مردمان منفور و از رحمت یزدان به دور گردید). »(١۵)
پس عذاب خداوند به دسته ای رسید که نافرمانی و طغیان کرده بود و دسته ای را که موعظه کرده و تذکر داده بود، خداوند نجات داد. اما دسته ی سوم که نافرمانی نکرده بود، اما گناهکار را از ارتکاب گناهان بازنداشته بود، به عذابی دچار کرد که بر گروه نخست فرود آمده بود.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «چون ضعف و نقصان در بنی اسرائیل وارد شد، مردی با مردی دیدار می کرد و می گفت: ای فلانی، از خدای پروا کن و رها کن آنچه را که انجام می دهی؛ زیرا انجام آن برای تو حلال و درست نیست سپس فردا او را می دید (در حالی که پند را نپذیرفته بود) اما ارتکاب کارهای ناشایست مانع از این نمی شد که این مرد با او همراه نشود و در آب و غذا با او شریک نگردد، چون چنین کردند خداوند در میان آنان اختلاف و تفرقه افکند و فرمود: کافران بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی بن مریم نفرین شدند.»
آنچه از این آیات روشن و احادیث صحیح آشکار است این است که امت باید مواظب حاکم باشد تا وظیفه ی اصلی خود امر به معروف و نهی از منکر را انجام بدهد.
اگر در انجام وظیفه کوتاهی کرد او را نصیحت کند و اگر کوتاهی را ادامه داد او را اصلاح سازد؛ زیرا محیط فاسد مردم را فاسد می کند و سفاهت و نادانی انسان ها به دیگران سرایت می کند.

مبارزه با منکر چگونه باشد؟
۱) هر کس با دست خود با آنان مبارزه کرد او مؤمن است.
علما درباره ی این موضوع زیاد سخن گفته اند، از جمله: بر گروه مؤمنان لازم است که با منکر مبارزه کنند و آن را با دست از بین ببرند و هنگامی که لازم شد از اسلحه استفاده کنند. علما شرط این کار را این دانسته اند که نهی از منکر به منکری بزرگ تر منجر نشود.
۲) هر کس با زبان خود با آنان مبارزه کند مؤمن است.
اصلاح با زبان از امر به معروف و نهی از منکر با نیرو و قدرت تقدم دارد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) امتی را که از بیدادگر بترسد و او را از بیداد منع نکند ملامت و توبیخ کرده است. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «سرور شهیدان، حمزه است و کسی که در مقابل حاکمی بیدادگر به پا خواست و او را نهی کرد پس حاکم بیدادگر او را کشت.»
۳) هر کس با قلب با آنان مبارزه کند مؤمن است.
منظور از جهاد و مبارزه با قلب این است که اگر انسان به خاطر اوضاع و شرایطی خاص، نتوانست با دست و زبان مبارزه کند، مانند سختگیری شدید حاکم و ترس از او، در این موقع نباید از جهاد با قلب باز بماند. این مبارزه فقط ناپسند شمردن با قلب نیست که بعد از آن با ذلت دست روی دست بگذارد، بلکه منظور این است که این ناپسند شمردن به یک اندیشه تبدیل شود که این فرد این اندیشه را میان دوستان و نزدیکان خود منتشر کند تا تمام کسانی که این اندیشه را دارند جمع گردند و از آنان یک جریان ایجاد شود تا افراد آن، یکدیگر را تقویت کنند، به طوری که برای آنان نیرویی مادی پدید بیاید که بتوانند با دست و زبان به انکار منکر بپردازند.

پی نوشت ها :
١- آل عمران / ۱۰۴
٢- عمری، جلال الدین، امر به معروف و نهی از منکر، ص ۱۷.
٣- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۶۹.
۴- اعراف/ ۱۵۷.
۵- آل عمران/ ۱۱۰.
۶- روایت از حاکم است.
٧- روایت از احمد و ترمذی است.
٨- بیهقی در کتاب «شعب الایمان» آن را روایت کرده است.
٩- عوده، عبدالقادر، التشریع الجنایی، ص ۴۹۷.
١٠- جلال الدین عمری، امر به معروف و نهی از منکر، ص ۱۰۹.
١١- آل عمران/ ۱۱۰.
١٢- اعراف/ ۱۹۹.
١٣- حج/ ۴۱.
١۴- احکام القرآن، ج ۲، ص ۴۰.
١۵- اعراف/ ۱۶۶ ۱۶۵.

منابع:
پایگاه اطلاع رسانی اصلاح ( www.islahweb.org )

 

 

 

               

سلامت و صلابت جامعه نیازمند حضور فعال و همکاری مستمر مردم در تمامی صحنه ها و نظارت آنان بر امور می باشد. مکتب انسان ساز توحید با طرح فریضه امر به معروف و نهی از منکر به این نیاز اجتماعی پاسخ گفته و راه را برای پویایی و بالندگی جامعه هموار و مطمئن ساخته است. این فریضه یکی از اصول عملی دین مبین اسلام می باشد.
همان گونه که باید با جنگ و نبرد با دشمنان خارجی مقابله نمود، در پرتو امر به معروف ونهی از منکر می توان مفاسد و دشمنان داخلی را سرکوب کرد تا جامعه از فتنه و انحطاط مصون ماند، بر اساس این وظیفه کلیه آحاد و اقشار ملت مسئولیت دارند تا مروج و مبلغ نیکی ها و پاسدار ارزش ها و آرمان ها بوده و از گسترش زشتی ها و شیوع ضد ارزش ها به شیوه مطلوب آن گونه که اسلام اجازه داده است جلوگیری نمایند. امر به معروف و نهی از منکر دامنه بسیار وسیعی دارد و نمی توان تنها آن را در مسائل فرعی و ظاهری محصور کرد و آنچه که باید بدان توجه نمود این است که مصادیق منکر و معروف با توجه به مقتضای زمان مکان رنگ های مختلف به خود می گیرد. بنابراین ابتدا باید به دقت مصادیق منکر و معروف را در جامعه شناخت و سپس با شرایطی که شرع اجازه داده است به امر به معروف و نهی از منکر این فریضه الهی پرداخت.
همان گونه که اشاره شد فریضه امر به معروف و نهی از منکر دارای دامنه وسیع می باشد و تنها به یک سری مسائل خاص محدود نمی شود. اما متأسفانه امروزه اغلب مردم نگرش صحیح از این فرضیه ندارند و متعاقباً چندان تمایلی نیز به اجرای این واجب الهی نشان نمی دهند. شاید یکی از علت ها این باشد که امروزه امر به معروف و نهی از منکر در نظر مردم محدود شده و در واقع معروف و منکر آن معنای وسیع خود را از دست داده و محدود شده به یک سلسله مسائل عبادی که بدبختانه به آن هم عمل نمی شود و مردم از جنبه امر به معروف و نهی از منکر توجهی به اصلاحات در امور زندگی اجتماعی سیاسی خود ندارند. ما معمولاً از مرحله قلب به جای آنکه اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم عصبانیت و تعصب های بیجا و غیر منطقی را استنباط می کنیم. و از مرحله زبان به جای آنکه بیان های روشن کننده منطقی و هدایتگر را بفهمیم موعظه های تحکم آمیز و غیر ضروری و پندهای متحجر مسلک و متعبد مآبانه را می فهمیم و از مرحله ید و عمل هم به جای آنکه تبلیغ و ارشاد علمی و حسن عمل را بفهمیم تنها این مطلب را فهمیده ایم که باید اعمال زور کرد و این گونه می شود که امروزه با تاسف فراوان فکر امر به معروف و نهی از منکر به کلی از ذهن مسلمین خارج شده است و حتی بعضی ها از شنیدن این کلمه یعنی امر به معروف و نهی از منکر نمودن احساس انزجار به خود می گیرند چه برسد که بخواهند کسی را به معروف داعی شوند و یا از منکر نهی کنند. همچنین بعضی ها در دنیای صنعت زده امروز چنان غرق در غفلت و خودپرستی شده که نمی توان به آ نها گفت: "فلان کار شما اشتباه است"
روی هم رفته امروزه این فکر در اذهان عمومی نقش بسته که تنها با گفتن و زبان کار درست می شود در صورتی که:
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی *** به عمل کاربرآید به سخندانی نیست
در حدیث است: "کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم" مردم را به دین حق و صلاح دعوت کنید اما با ابزاری غیر از ابزار زبان یعنی با ابزار عمل. در حدیث دیگری است: "چنین نیست که خدا اجازه داده باشد که تنها زبان باز باشد ولی دست بسته باشد. بلکه اگر باز است هر دو باید باز باشد و اگر می خواهد بسته باشد هر دو باید بسته باشد یعنی اگر عمل در کار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد.
گذشته از اینکه ما در اجرای امر به معروف و نهی از منکر باید عمل را دخالت دهیم به این نکته نیز باید توجه داشت که عمل هم اگر فردی باشد چندان مفید نیست خصوصا در دنیای امروز. اما مشکلی دیگر نیز وجود دارد و آن مشکل این است که آنهایی هم که به اصطلاح اهل عمل می باشند توجهی به بعد و عمل اجتماعی ندارند و به اصطلاح تک رو می باشند. از عمل فردی کاری ساخته نیست. از تصمیم و فکر فردی کاری ساخته نیست. همکاری و هم فکری و مشارکت و عمل جمعی و گروهی لازم است مَثَل معروف یک دست صدا ندارد و با یک گل بهار نمی شود بیشتر مؤید این مطلب است و باید دانست تفکر اسلام تفکر اجتماعی است. همان طوری که مشاهده می شود نیاز ما این است که در درجه اول به فرهنگ سازی عمیقی بپردازیم آن هم فرهنگ اصیلی چون فرهنگ ایرانی اسلامی و باید بشناسیم و بشناسانیم حقیقت و حکمت و فلسفه فرایض دینی را.
ما همچنین به احیای فکر دینی نیاز داریم. احیای فکر دینی یعنی دوباره زنده کردن طرز تفکر خود ما. یعنی ما دین داریم. فکر دینی در ما هست ولی در یک حالت نیمه بیدار و نیمه خواب، در یک حالت نیمه زنده و نیمه مرده. حقایق دینی و اصول کلی و حقیقت دین زنده است و هرگز مردنی نیست. چیزی در اجتماع قابل مردن و منسوخ شدن است که اصلی بهتر از آن باشد و جای آن را بگیرد مانند نظریه های علمی که مدتی در دنیا زنده بود بعد حقایق دیگری که بهتر و روشن کننده تر از آن بودند، جای آنها را گرفتند اما دین ما بهترین اصل است و کامل ترین دین. پس هرگز نمی میرد بلکه فکر ما درباره دین فکر مرده ای است پس ما نیاز به احیای تفکر دینی در خودمان داریم. وقتی که از احیای فکر دینی مرده صحبت می کنیم این فکر مرده در کشورهایی است که قرن ها است مسلمان هستند؛ در این کشورها عواملی سبب شده که این تفکر را در مغز آنها بمیراند یعنی به یک حالت نیمه زنده و نیمه مرده ای در بیاورد. در سایر کشورها که اسلام کم کم در حال توسعه است بخصوص در کشورهای اروپایی نیاز به احیای فکر دینی نیست بلکه نیاز ایجاد تفکر دینی است. پس آنهایی که محتاج هستند فکر دینی آنها تازه و زنده شود ما هستیم. اما دوباره متذکر می شویم که دین مردنی نیست و نخواهد مرد. اسلام زنده است و زنده خواهد بود اما مسلمانان فعلی مرده اند. همچنین احیاء تفکر دینی نه تنها راهگشای ما در اصل امر به معروف و نهی از منکر می باشد بلکه ما را در تنفیذ و اجرای بهتر و بیشتر تمامی فرایض بخصوص مسائل عملی و اجتماعی دین کمک خواهد کرد. همچنین باید مصادیق منکر و معروف را در هر زمان بفهمیم و تشخیص دهیم. در این صورت بهتر می توانیم این فریضه را انجام دهیم و در واقع داعی معروف های واقعی و ناهی منکرات حقیقی باشیم و تنها در این صورت که اجرای این فریضه نتیجه بخش و هدایت گر خواهد شد.
برای روشن شدن مطلب فوق به یک مثال اشاره می کنیم. همان طوری که می دانیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حکم زکات را بر نه چیز واجب کردند: گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گوسفند و گاو. اگر امروزه صرفاً با این حساب بخواهیم زکات بدهیم تنها باید ورشکسته های اقتصادی زکات پرداخت کنند و شخصی که صاحب کارخانه قند و شکر است مشمول حکم زکات نمی گردد اما آیا واقعا این است هدف از وجوب زکات. مگر نه این است که زکات برای کمک به فقرا و ایجاد تعادل اقتصادی در اجتماع واجب گردیده پس باید مصداق معروف و منکر را در هر زمانی شناخت و سپس به معروف داعی شد و ناهی از منکر گردید. به هر حال اساس امر به معروف و نهی از منکر نیکوکاری است ولی طرز مواجهه و برخورد ما با این اصل مقدس چگونه است؟! امروزه نه تنها در جامعه ما این فریضه متروک و تعطیل شده بلکه در افکار ما نیز مسخ شده و تغییر شکل داده است.
حضرت علی (علیه السّلام) در قسمتی از وصیت نامه خویش به امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) فرموده اند: "لاتترکوالامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم" امر به معروف و نهی از منکر را از دست مدهید (ترک نکنید) وگرنه بدکاران بر شما دست یابند و دعاتان به درگاه الهی برآورده نگردد. (نامه ۴۷)

بنابراین اگر با امر به معروف افعال و کردار شایسته و ارزش ها در جامعه رواج نشود و با نهی از منکر از بدکاری و منکرات جلوگیری ننمود، طبیعتا بدکاری شایع می گردد و زشتی این اعمال ناشایست در نظر مردم به تدریج از بین خواهد رفت و جامعه بیشتر دچار فساد و تباهی می شود. و بدکاران بر این جامعه چیره خواهند شد و آن گاه است که رفع بلاهای اجتماعی به دعا نتوان کرد یعنی دعاها مستجاب نخواهد شد. با توجه به این کلام حضرت علی (علیه السّلام) و دیگر روایت متقن در این باره می توان گفت آسیب ترک امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از:

۱) سلب برکت، توفیق الهی و امنیت از جامعه
۲) مستجاب نشدن دعاها
۳) تسلط بدکاران بر جامعه.

برگرفته از : روزنامه رسالت
منبع : http://www.aftabir.com

جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و سنت

 

 چکیده

آیات فراوانی در قرآن کریم مشاهده می‌شود که مسلمانان را به امر به معروف و نهی از منکر دعوت می‌نماید. گرچه آیات وارده درباره‌ی این موضوع فراوان است اما با اندکی درنگ در آیات شریفه متوجه می‌شویم که خداوند تعالی در تشریع و بیان این امر روش خاصی دارد.

به طور کلی سه محور در نحوه‌ی بیان و تشریع این فریضه در قرآن کریم به چشم می‌خورد:

محور اول: اشاره و ترغیب مخاطب به امر به معروف و نهی از منکر؛ محور دوم: هشدار و تنبیه مخاطب نسبت به عقوبت ترک این فریضه؛ محور سوم: الزام مکلفین به آن و محور چهارم: قرار دادن وصف لازم برای این عمل.

شاید وجود چنین سلسله مراتبی در تشریع امر به معروف و نهی از منکر، اهمیت و جایگاه آن و مهم‌تر از همه صعوبت و دشواری انجام آن باشد؛ لذا ابتدا خداوند عالم انسان‌ها را آماده‌ی قبول آن نموده و سپس آن را بر مکلفین واجب نموده است.

با مراجعه به دیدگاه‌های مفسرین پیرامون آیات ناظر به امر به معروف و نهی از منکر مشاهده می‌کنیم که درباره‌ی وجوب عینی و کفایی بودن این فریضه بین مفسرین اختلاف‌نظر وجود دارد؛ اما این مسأله از اهمیت آن نمی‌کاهد، زیرا ما چه قائل به وجوب عینی آن باشیم و چه وجوب کفایی، این فریضه بر همه‌ی امت واجب بوده و طبق مفاد آیات شریفه همواره باید گروهی از میان جامعه‌ی اسلامی که واجد شرایط خاص و مجهز به ویژگی‌های معینی بوده نسبت به انجام این وظیفه‌ی خطیر قیام نمایند.

هم‌چنین اخبار و روایات فراوانی در منابع روایی وجود دارد که شامل تأکیدات شدید و عبارات صریح در این‌باره است. با بررسی روایات می‌توان اخبار وارده را در خصوص موضوع امر به معروف و نهی از منکر به سه دسته تقسیم نمود:

دسته‌ی اول: اخباری که دلالت بر اصل وجوب امر به معروف و نهی از منکر به شکل مؤکد دارند؛ دسته‌ی دوم: اخباری که دلالت بر اهمیت این فریضه نسبت به دیگر فرایض الهی دارند و دسته‌ی سوم: اخباری که شامل تحذیر ترک و بیان عواقب ترک این فریضه می‌باشند.

 

واژگان کلیدی: امر به معروف و نهی از منکر، قرآن، سنت

keywords: enjoin the good, forbid of wrong, quran, tradition

 

 

 مقدمه

امر به معروف یعنی برانگیختن و فرمان دادن به چیزی که نزد عقل یا شرع و یا هر دو مطلوب و پسندیده باشد و نهی از منکر یعنی منع و بازداشتن از آن‌چه که نزد عقل یا شرع و یا هر دو بد و ناپسند شمرده شده باشد.

طبق نظر برخی منکر در شریعت تنها بر معاصی و گناهان اطلاق می‌گردد و حال آن‌که برخی دیگر عقیده دارند که منکر اعم از محرمات و مکروهات است؛ در هر حال «امر به معروف و نهی از منکر» یک فریضه‌ی الهی محسوب می‌شود.

تمام انبیای الهی با هدف اصلاح جامعه‌ی بشری مبعوث شده‌اند و مؤثرترین ابزار برای رسیدن به این هدف «امر به معروف و نهی از منکر» است. بنابراین پیشینه‌ی آن نه فقط به صدر اسلام بلکه فراتر از آن یعنی از زمان بعثت اولین پیامبر الهی بر می‌گردد. اما اگر بخواهیم تاریخچه‌ی «امر به معروف و نهی از منکر» را در جوامع اسلامی بررسی کنیم، می‌بینیم که از صدر اسلام پیامبر گرامی(ص) و اصحاب ایشان و هم‌چنین پیشوایان معصوم(ع) از امر به معروف و نهی از منکر در جهت پاسداری از اصول مکتب به عنوان مؤثرترین ابزار و نیز یک تکلیف الهی بهره گرفته‌اند؛ مسلمانان نیز آن را وظیفه‌ی الهی خود دانسته و به اجرای این فریضه‌ی بزرگ پای‌بند بوده و اهمیت خاصی برای آن قائل بوده‌اند. این کار به صورت یک جریان عمومی و بدون تشکیلات و ضوابط تشکیلاتی انجام می‌گرفت تا این‌که در قرن سوم و چهارم هجری تشکیلات ویژه‌ای که عهده‌دار امر به معروف و نهی از منکر بود تأسیس گردید که «دایره‌ی حسبه» نامیده می‌شد.

مبنای وجوب «امر به معروف و نهی از منکر» متون دینی یعنی قرآن و روایات معصومین(ع) می‌باشد. اگر درصدد احصاء اوامر و نواهی خداوند در قرآن کریم باشیم می‌بینیم که خداوند در موضوعات مختلف امر و نهی فرموده بنابراین خداوند عالَم خود به عنوان اولین آمر به معروف و ناهی از منکر گام برداشته است.

علاوه بر این، آیات زیادی در قرآن مشاهده می‌شود که مخاطب خود را به «امر به معروف و نهی از منکر» دعوت می‌کند. خداوند کریم در این آیات به آثار حیات‌بخش این فریضه در دنیا و آخرت اشاره می‌فرماید.

با بررسی منابع روایی مسلمانان اعم از شیعه و سنی، روایات بی‌شماری در این زمینه مشاهده می‌گردد که «امر به معروف و نهی از منکر» نه تنها سیره‌ی عملی پیامبر(ص) و امامان(ع) بوده بلکه آن بزرگواران این فریضه را افضل اعمال، بارزترین و برجسته‌ترین واجب الهی، نهایت دین‌داری و ترک آن را خیانت، بی‌دینی، برانگیزنده‌ی خشم و غضب خداوند و تارک آن را به‌سان مردگان می‌داند.

از آن‌جا که امر به معروف و نهی از منکر نگهدارنده‌ی دین و ضامن اجرای واجبات دینی است و بهترین فرد و بهترین امت آنان هستند که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و فلاح و رستگاری نتیجه‌ی دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر است و اقامه‌ی آن یکی از ادله‌ی لزوم تشکیل حکومت اسلامی است و بالاخره این‌که جایگاه آن برتر از جایگاه جهاد در راه خدا می‌باشد؛ لذا جای آن دارد که زوایای مبهم آن مورد کنکاش دقیق قرار گرفته و این مسأله و جایگاه آن در قرآن و سنت بیش از پیش روشن گردد.

 

 

هدف تحقیق

هدف این تحقیق بررسی آیات و روایات وارده در خصوص موضوع امر به معروف و نهی از منکر و استخراج اهمیت، جایگاه، مراحل و شرایط آن از میان این نصوص می‌باشد.

روش تحقیق

از دیرباز بحث امر به معروف و نهی از منکر در میان شیعیان در شمار بحث‌های فقهی و در میان اهل سنت در شمار مباحث اعتقادی و گاه هم در شمار احکام سلطانیه بوده است و ما در این تحقیق، بر آنیم تا با تکیه بر نصوص دینی وجوب موضوع و شرایط و مراحل آن را بکاویم.

ابتدا با بررسی آیات ناظر بر امر به معروف و نهی از منکر و مقایسه‌ی آیات با یکدیگر، روش و منهج خاصی را که خداوند در تشریع این امر به کار گرفته، استخراج نموده و سپس مراحل و شرایط امر به معروف و نهی از منکر را از بین این آیات بیان می‌کنیم.

سپس با بررسی روایات وارده در این موضوع و با استفاده از تعابیر به کار گرفته شده در روایات، آن‌ها را مبنی بر اهمیت، وجوب و تحذیر ترک و بیان عواقب ترک این فریضه، احصاء و دسته‌بندی می‌نماییم.

پیشینه‌ی نظری و مطالعاتی

در زمینه‌ی امر به معروف و نهی از منکر تحقیقات عمیق و گسترده‌ای انجام شده است. کتاب‌هایی که در این‌باره بحث کرده‌اند موضوع را از جنبه‌های مختلف فقهی، حدیثی، تفسیری، آیات‌الاحکام، اخلاقی و کلامی بررسی نموده‌اند.

کتاب‌های آیات‌الاحکام که ذیل آیات امر به معروف و نهی از منکر به این مباحث اشاره نموده‌اند عبارتند از:

1.        فقه القرآن، قطب راوندی.

2.        زبده البیان فی بیان الاحکام، مقدس اردبیلی.

3.        کنز العرفان، جلال‌الدین مقداد سیوری.

4.        تفسیر شاهی، امیر ابوالفتح حسینی جرجانی.

5.        ادوار فقه، محمود شهابی.

کتاب‌های تفسیری علمای شیعه و اهل سنت نیز ذیل آیات مربوطه به این موضوع اشاره نموده‌اند، از جمله تفاسیر شیعه:

1.        التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی.

2.        تفسیر مجمع البیان، طبرسی.

3.        البرهان، بحرانی.

4.        تفسیر صافی، فیض کاشانی.

5.        المیزان، علامه طباطبایی.

6.        و ...

و تفاسیر اهل سنت:

1.        الکشاف، زمخشری.

2.        تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر.

3.        التفسیر الکبیر، فخر رازی.

4.        الجامع لاحکام القرآن، قرطبی.

5.        تفسیر القرآن الحکیم مشهور به تفسیر المنار، محمدرشید رضا.

6.        و ...

کتاب‌های حدیثی از علمای شیعه:

1-        فروع کافی، محمدبن یعقوب کلینی.

2-        تهذیب‌الاحکام، محمد بن حسن طوسی.

3-        مرآه العقول فی شرح اخبار آل رسول، محمدباقر مجلسی.

4-        وسایل الشیعه، محمدحسن حرّ عاملی.

5-        مستدرک الوسایل، علامه میرزا حسین نوری.

6-        و ...

کتاب‌های حدیثی اهل سنت:

1-        سنن ابن‌ماجه، قزوینی.

2-        التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، منصورعلی ناصف.

3-        کنز العمال فی سنن الافعال و الاقوال، متقی هندی.

4-        و ...

 

 

بررسی معانی امر، نهی، معروف و منکر:

معنای امر و نهی:

الف) امر دارای دو معنی است:

1-        به معنای کار و چیز، در این معنی به صورت «امور» جمع بسته می‌شود و فعل و صفت از آن مشتق نمی‌گردد. در آیاتی از قرآن به همین معنی استعمال شده است. همانند:

و شاورهم فی الامر  (در کارها با آنان مشورت کن.)

الی الله ترجع الامور  (همه‌ی کارها به خدا باز می‌گردد.)

2-        به معنای دستور و فرمان، و بر انگیختن به چیزی، اگر به این معنا باشد جمع آن اوامر است و فعل (مانند أمر، یأمر و ...) و صفت (مانند آمر، مأمور و ...) از آن مشتق می‌گردد.

و در آیاتی از قرآن در این معنی استعمال شده است. مانند:

قل أمر ربی بالقسط  (بگو، پروردگارم به قسط و عدل فرمان داده است.)

أَمَرَ الاّ تعبدوا الا ایاه  (خداوند فرمان داده است که جز او را نپرستید.)

ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها  (همانا خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به اهل آن بازگردانید.)

و مقصود از کلمه‌ی امر به معروف، معنی دوم آن است.

ب) نهی: نهی به معنی بازداشتن و منع کردن از چیزی می‌باشد:

و امّا من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی، فان الجنه هی المأوی  (آن کس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس خود را از هوا و هوس باز دارد، بهشت جایگاه اوست.)

ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر  (همانا نماز (انسان نمازگزار را) از زشتی‌ها و منکرات باز می‌دارد.)

تناهی از باب تفاعل، به معنای نهی کردن یکدیگر است:

کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه  (آن‌ها از اعمال زشتی که انجام می‌دادند، یکدیگر را نهی نمی‌کردند.)

معنای معروف و منکر:

الف) معروف: به معنای «شناخته‌شده» آمده و ریشه‌ی آن معرفت و عرفان است. راغب اصفهانی می‌گوید:

المعرفه و العرفان، ادراک الشیء بتفکر و تدبر لاثره  (معرفت و عرفان، شناختن چیزی است از روی تفکر و تدبر به واسطه‌ی اثر آن.)

و درباره‌ی معروف می‌گوید:

و المعروف اسم لکل فعل یُعرَف بالعقل او الشرع حسنه و المنکر ما یُنکَر بهما  (هر کاری که خوبی آن به واسطه‌ی عقل یا دین شناخته شود، معروف نام دارد و منکر عبارت است از آن‌چه که به واسطه‌ی عقل یا شرع، مورد انکار و تقبیح قرار گیرد.)

سپس مثالی می‌آورد:

«بر همین اساس، میانه‌روی در جود و بخشش، معروف شمرده شده است. زیرا این کار نزد عقل و شرع مستحسن(پسندیده) است. »

ب) منکر: دانشمند و ادیب بزرگ میرشریف جرجانی در بیان معنای واژه‌ی منکر می‌نویسد:

المنکر ما لیس فیه رضا الله من قول او فعل، و المعروف ضده  (منکر عبارت است از سخن یا کاری که مورد رضایت پروردگار نباشد و معروف نقطه‌ی مقابل آن است.)

و راغب اصفهانی نوشته است:

و المنکر کل فعل تحکم العقول الصحیحه بقبحه، او تتوقف فی استقباحه و استحسانه العقول، فتحکم بقبحه الشریعه  (هر عملی را که عقل‌های صحیح و سالم (که گرد و غبار هواپرستی آن را نپوشانده باشد) به زشتی و قبح آن حکم نماید، منکر نامیده می‌شود، یا اگر عقل نداند که آن کار خوب است یا بد و مردد بماند، ولی شریعت به بدی و ناپسندی آن حکم کند، آن نیز منکر است.)

بنابراین معروف، آن است که خوبی آن به واسطه‌ی عقل یا شرع شناخته شده باشد و در دین، شامل واجبات و مستحبات می‌گردد و منکر، آن است که به خوبی شناخته نشده و به زشتی و بدی معرفی شده باشد چه به واسطه‌ی عقل باشد یا شرع و یا هر دو.

معنای امر به معروف و نهی از منکر

فقیه بزرگ شهید ثانی(ره)، در توضیح مفهوم امر به معروف و نهی از منکر فرموده است:

الامر بالمعروف، هو الحمل علی الطاعه قولاً او فعلاً

و النهی عن المنکر، هو المنع من فعل المعاصی قولاً او فعلاً

امر به معروف، وادار کردن دیگران به پیروی از اوامر پروردگار است، به زبان باشد یا به عمل، و نهی از منکر، مانع شدن از انجام گناهان است آن هم به زبان باشد یا به عمل.

میرشریف جرجانی در این مورد می‌نویسد:

الامر بالمعروف هو الارشاد الی المراشد  المنجیه و النهی عن المنکر الزجر عما لایلائم فی الشریعه و ... قیل: الامر بالمعروف امر بما یوافق الکتاب و السنه و النهی عن المنکر نهی عما تمیل الیه النفس و الشهوه .

امر به معروف، ارشاد و راهنمایی به راه‌های نجات‌بخش است و نهی از منکر بازداشتن از اموری است که با شریعت سازگاری ندارد و ... گفته‌اند: امر به معروف، امر و فرمان است به آن‌چه مطابق کتاب و سنت است و نهی از منکر بازداشتن از چیزهایی است که نفس و شهوت به آن تمایل دارد.

تذکر یک نکته:

این‌که آیا منکر، در شریعت، فقط بر «معاصی و گناهان» اطلاق می‌گردد و یا علاوه بر معاصی، شامل «مکروهات» نیز می‌شود، در فقه، محل بحث و گفتگو واقع شده است، لذا تعریفی که از مرحوم شهید ثانی در مورد منکر ذکر گردید، صریح در این است که منکر، فقط بر معاصی و گناهان، گفته می‌شود و به عبارت صحیح‌تر، مراد از منکر در شریعت، همان «معصیت و گناه» است و نهی از منکر یعنی بازداشتن از گناه.

ولی تعریف مرحوم جرجانی (النهی عن المنکر الزجر عما لایلائم فی الشریعه) دلالت می‌کند بر این‌که منکر، اعم از محرمات و مکروهات است و هر دو را شامل می‌گردد.

پیشینه‌ی تاریخی

ارزش و اهمیتی که در مکتب مقدس اسلام به امر به معروف و نهی از منکر داده شده است و انسان‌ها را مسؤول یکدیگر و نیز مسؤول دین خویش دانسته است در دیگر ادیان و مکاتب یا وجود ندارد یا چنان اهمیتی برایش قائل نشده است. در بین اصول اسلامی از جایگاه رفیع و بلندمرتبه‌ای برخوردار بوده و مورد توجه و عنایت ویژه‌ی حق تعالی و پیشوایان دینی(ع) می‌باشد به طوری‌که در جامعه‌ی اسلامی از صدر اسلام، پیامبر گرامی اسلام(ص) و یاران و اصحاب ایشان و نیز پیشوایان معصوم(ع) از امر به معروف و نهی از منکر در جهت پاسداری از اصول مکتب به مثابه مؤثرترین ابزار و نیز یک تکلیف الهی بهره گرفته‌اند. مسلمانان آن را وظیفه‌ی الهی خود دانسته و به اجرای این فریضه‌ی بزرگ پای‌بند بوده و اهمیت خاصی برای آن قائل بوده‌اند.

این کار به صورت یک جریان عمومی و بدون تشکیلات و ضوابط تشکیلاتی انجام می‌گرفت تا این‌که در قرن سوم و چهارم هجری تشکیلات ویژه‌ای که عهده‌دار امر به معروف و نهی از منکر بود تأسیس گردید که دایره‌ی «حسبه» نامیده می‌شد. تاریخ دقیقی از این تشکیلات در دست نیست. محتسبین و آنان که در رأس دایره‌ی حسبه بودند همگی عالم و آگاه و هم‌چنین با ورع و تقوی و امانت‌دار بوده و یک نوع احترام دینی در میان مردم داشته‌اند .

بررسی وجوب امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن

آیات ناظر به موضوع:

آیات وارده در این موضوع گرچه فراوان است اما با اندکی درنگ در آیات متوجه می‌شویم که خداوند در تشریع و بیان این امر روش خاصی دارد:

الف) اشاره و ترغیب به آن؛ ب) بیان عاقبت ترک آن؛ ج) الزام مکلفین به آن امر و د) قرار دادن وصف لازم برای آن.

شاید به خاطر اهمیت جایگاه امر به معروف و نهی از منکر و هم‌چنین دشواری آن خداوند عالَم ابتدا انسان‌ها را آماده‌ی قبول نموده سپس آن را بر مکلفین واجب نموده است.

برخی آیات در این‌باره عبارتند از:

1-        والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر .

این سوره علاوه بر این‌که مکی بوده و در ابتدای بعثت نازل شده، در آن فقط اشاره‌ای به امر به معروف و نهی از منکر دارد و همان‌گونه که مرحوم طبرسی می‌فرماید در وجوب «تواصی به حق» اشاره‌ای به امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد .

2-        یا بنی اقم الصلاه و أْمر بالمعروف و انْهُ عن المنکر و اصبر علی ما اصابک .

این آیه نیز مکی است و در ابتدای بعثت نازل شده ولی دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر مسلمانان ندارد و فقط حکایت از نصایح لقمان خطاب به پسرش دارد. اما ترغیب به این امر و هم‌چنین حسن و فضیلت آن از آیه برداشت می‌شود.

3-        خذ العفو و المر بالعرف و اعرض عن الجاهلین .

این آیه نیز مکی می‌باشد و در آن پیامبر(ص) مأمور به امر به معروف می‌گردد و هم‌چنین دلالت بر مکلف بودن امت به این تکلیف دارد اما با اشاره و نه به صراحت، زیرا هیچ ملازمه‌ی قطعی بین تکلیف پیامبر و تکلیف امتش وجود ندارد.

4-        یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر .

این آیه نیز پیامبر اکرم(ص) را وصف به آمر به معروف و ناهی از منکر بودن می‌نماید؛ گرچه دلالت بر تشریع امر به معروف و نهی از منکر دارد اما خطاب در آن دلالت بر وجوب و لزوم آن بر امت ندارد.

5-        و اسألهم عن القریه التی کانت حاضره البحر، اذ یعدون فی السبت اذ تأتیهم حیتانهم شرعاً و یوم لایسبتون لا تأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون، و اذ قالت امه منهم لمَ تعظون قوماً الله مهلکهم او معذبهم عذاباً شدیداً قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون، فلما نسوا ما ذکّروا به انجین الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون، فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خاسئین .

این آیه دلالت بر عاقبت ترک امر به معروف و نهی از منکر در میان امت‌های پیشین دارد به طوری‌که افراد این امت‌ها سه دسته بودند: دسته‌ای که فرمان برده و امر به معروف کردند و نجات یافتند؛ دسته‌ای که فرمان الهی را انجام داده اما امر به معروف نکردند، این گروه مسخ شدند و بالاخره دسته‌ای که فرمان خداوند را انجام نداده و امر به معروف نیز ننمودند که این گروه هلاک شدند .

6-        و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون .

این آیه مدنی بوده و از دو جهت دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد: الف) به دلیل وجود کلمه‌ی «و لتکن» که صیغه‌ی امر است؛ ب) به دلیل حصر فلاح و رستگاری در این عمل و دعوت به خیر که همان امر به معروف و نهی از منکر است؛ بنابراین جمله‌ی «یدعون الی الخیر» جمله‌ی مجملی است که جمله‌های بعدی آن را تفصیل می‌کند .

7-        کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله .

این آیه دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد و این‌که به عنوان واجب لازمی بر عهده‌ی هر شخصی که به خداوند ایمان دارد نهاده شده است. جمع بین مفاد این آیه که وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر تمام امت را در بر دارد و آیه‌ی قبلی که افاده‌ی وجوب بر بعض امت را می‌کند (بنا بر جمله‌ی «ولتکن منکم امه») در قسمت بعدی بحث خواهد آمد.

8-        لیسوا سواء من اهل الکتاب امه قائمه یتلون آیات الله آناء اللیل و هم یسجدون، یؤمنون بالله و الیوم الآخر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات، اولئک من الصالحین .

این آیه دلالت بر این مطلب دارد که امر به معروف و نهی از منکر فریضه‌ی مسلّمه‌ای بر عهده‌ی امت مسلمان است. زیرا عمل به آن از علایم انجام وظیفه محسوب می‌گردد.

9-        الذین ان مکّناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور .

این آیه و هم‌چنین آیات 71، 111 و 112 از سوره‌ی توبه، امر به معروف و نهی از منکر را از اوصاف لازمه‌ی مؤمنین و به عنوان شأنی از شؤون ولایت برخی از مؤمنان بر دیگران شمرده است.

 

واجب کفایی یا عینی بودن امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن

بدین منظور ابتدا باید بین آیات 104 و 110 سوره‌ی آل‌عمران جمع نمود و مفاد آیات را از دو منظر بررسی نمود:

1.        از منظر بحث درباره‌ی اصل مفاد آن‌ها: بسیاری از مفسرین معتقدند کلمه‌ی «مِن» در آیه‌ی 104 «ولتکن امه منکم» بعضیه یا ابتدائیه است که بنابر این عقیده وجوب امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است. اما برخی دیگر عقیده دارند کلمه‌ی «مِن» بیانیه بوده و معنای آن چنین است: «باید شما امتی باشید که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید» بنابراین مخاطب آن عام می‌باشد .

درباره‌ی آیه‌ی 110 صاحب کنزالعرفان عقیده دارد: «کانَ تامّه و به معنی وجدتم بوده و کنتم خیر امه منصوب است بنابر حال مقیّد و تأمرون بالمعروف حال از خیر امه است بنابراین وجود آن‌ها مقید به خیر بودن است و خیر بودن نیز مقید به امر به معروف و نهی از منکر است .»

2.        از منظر وجود منافات بین آن‌ها: بعضی قائل به تنافی بین دو آیه‌ی شریفه می‌باشند زیرا معتقدند در آیه‌ی 104 که می‌فرماید: «ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر»، «مِن» بعضیه است نه بیانیه و بنا به ظاهر آیه این امر بر بعضی از امت واجب است در حالی‌که در آیه‌ی 104 جمله‌ی «کنتم خیر امه للناس» دلالت بر وجوب آن بر تمام امت دارد. این منافات را می‌توان به شکل زیر برطرف نمود:

آیه‌ی اول به خاطر وجود عبارت «امه یدعون الی الخیر» در مقام تشریع وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر برخی از امت نیست تا با وجوبی که در آیه‌ی دوم بر کل امت افاده می‌شود، منافات داشته باشد زیرا بدون شک امر به معروف و نهی از منکر بر همه‌ی امت واجب است طبق دیگر آیات قرآن و هم‌چنین روایات وارده‌ای که در این باب آمده است. (حال ما چه قائل به وجوب عینی باشیم و چه وجوب کفایی فرقی نمی‌کند زیرا وجوب در واجب کفایی نیز شامل همه می‌گردد گرچه با قیام برخی به آن از عهده‌ی دیگران ساقط می‌شود.) در واقع آیه درصدد تأسیس گروه معینی از میان این امت است که به دعوت به امر به معروف و نهی از منکر قیام کنند و مسلماً چنین گروهی از میان این امت باید واجد شرایط خاص و مجهز به ویژگی‌های معینی بوده تا بتوانند به این وظیفه‌ی خطیر عمل نمایند.

بررسی موضوع از دیدگاه روایات

اخبار و روایات فراوانی که شامل تأکید شدید و تصریح در این‌باره است وجود دارد که ما آن‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کنیم:

الف) اخباری که دلالت بر اصل وجوب امر به معروف و نهی از منکر به شکل مؤکدی دارند؛

ب) اخباری که دلالت بر اهمیت این فریضه نسبت به دیگر فرایض الهی دارند؛

ج) روایاتی که شامل تحذیر از ترک و بیان عواقب ترک این فریضه می‌باشند.

برخی از این روایات عبارتند از:

1.        از امام محمد باقر(ع) روایت شده که فرمود: «یکون فی آخر الزمان قوم ینبع (یتبع) فیهم قوم مراون، الی ان یقال: ولو اضرت الصلاه بسائر ما یعملون باموالهم و ابدانهم لرفضوها کما رفضوا اسمی الفرائض و اشرفها ... » در آخرالزمان، گروهی از مردم ریا می‌کنند. تا این‌که فرمود: اگر نماز (به گمان آنان) به محصول کار مالی و بدنی آن‌ها ضرر وارد کند، آن را رها می‌نمایند، همان‌گونه که برجسته‌ترین و شریف‌ترین واجبات را (که امر به معروف و نهی از منکر است) رها می‌سازند ....

امام(ع) در مقام ملامت و سرزنش گروهی از مردم هستند که برای تکاثر اموال و زخارف دنیا، حتی نماز را ترک می‌گویند، چه این‌که می‌پندارند اگر پاره‌ای از وقت خویش را به نماز بپردازند، به منافع مادی آنان لطمه و ضربه وارد خواهد آمد و به همین دلیل از امر به معروف و نهی از منکر نیز گریزانند.

در این روایت، از امر به معروف و نهی از منکر به «اسمی الفرائض» و «اشرف الفرائض» تعبیر شده است، که به توضیح مختصر آن می‌پردازیم:

الف) اسمی الفرائض : به معنای بارزترین و برجسته‌ترین یا عالی‌ترین و والاترین واجب از میان واجب‌های الهی است.

اسمی، افعل تفضیل (صفت تفضیلی) است، که اگر از کلمه‌ی سِمَه (به معنی علامت و نشانه) مشتق شده باشد، معنای بارزترین و نشانمندترین را می‌دهد و اگر از سُمُوّ (به معنی رفعت و بلندی) گرفته شده باشد به معنای عالی‌ترین و برجسته‌ترین می‌باشد.

با توجه به دیگر روایات و تعبیرهایی که درباره‌ی سایر واجب‌ها به کار رفته است، می‌توان نتیجه گرفت که امر به معروف و نهی از منکر از برجسته‌ترین و از بارزترین واجب‌ها شمرده می‌شود.

ب) اشرف الفرائض : یعنی گرامی‌ترین و ارجمندترین واجب در بین واجب‌ها یا از گرامی‌ترین و ارزشمندترین واجب‌ها، امر به معروف و نهی از منکر است.

2.        امر به معروف و نهی از منکر از برترین و بافضیلت‌ترین ارزش‌های عملی در اسلام است:

«عن ابی‌عبدالله(ع): ان رجلاً مِن خثعم جاء الی رسول‌الله(ص) فقال له: اخبرنی ما افضل الاعمال؟ فقال(ص): الایمان بالله. قال: ثم ماذا؟ قال(ص): صله‌الرحم. قال: ثم ماذا؟ فقال(ص): الامر بالمعروف و النهی عن المنکر .

امام صادق(ع) فرمودند: مردی از قبیله‌ی خثعم به حضور رسول گرامی اسلام رسید و گفت: به من خبر دهید که افضل اعمال چیست؟ فرمود: ایمان به خداوند. عرض کرد: پس از آن چیست؟ فرمود: صله‌ی رحم. عرض کرد: بعد از آن چیست؟ فرمود: امر به معروف و نهی از منکر.

همین مضمون از امیرمؤمنان علی(ع) هم نقل شده است که فرمودند: الامر بالمعروف افضل الاعمال الخلق . امر به معروف بافضیلت‌ترین عمل‌های مردمان است.

در این‌جا ممکن است این سؤال پیش آید؛ که چگونه و چرا امر به معروف و نهی از منکر از نام‌آورترین، شریف‌ترین و بافضیلت‌ترین واجب‌ها می‌باشد؟

با دقت در آثار مترتب بر امر به معروف و نهی از منکر، پی می‌بریم که چه آثار ارزشمند و حیاتی، به دنبال انجام آن ظاهر شده و نمود پیدا می‌کند، با توجه به این آثار باارزش، باید پذیرفت که بی‌گمان امر به معروف و نهی از منکر (برجسته‌ترین و عالی‌ترین واجبات الهی) است و بس، چون آثار هر واجب دیگری را که مورد کاوش قرار دهیم، میزان و گستردگی آن به وسعت آثار امر به معروف و نهی از منکر نمی‌رسد.

3.        عن النبی(ص) قال: «من امر بالمعروف و نهی عن المنکر فهو خلیفه الله فی ارضه و خلیفه رسول الله و خلیفه کتابه. » از پیامبر(ص)  نقل شده است که فرمود: هرکس امر به معروف و نهی از منکر کند، خلیفه‌ی خداوند در زمین خواهد بود و (نیز) جانشین رسول خدا و کتاب او (قرآن) خواهد شد.

ناگفته پیداست این خلافت سه‌گانه، در آن صورت به انسان ارزانی می‌شود که عمل انسان نمایشگر ارزش‌های محبوب خدا و رسول و قرآن باشد، و آن‌چه در این میان اساسی‌ترین نقش را ایفا می‌کند، خداگرایی و امر به معروف و نهی از منکر است.

4.        عن عبدالرحمان بن حجّاج قال سمعتُ الصادق(ع) یقول: «من رأی اخاه علی امر یکرهه فلم یرده عنه و هو یقدر علیه فقد خانه » عبدالرحمان بن حجاج می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: هرکس برادر دینی خود را بر انجام امر ناپسندی مشاهده کند و او را از آن کار باز ندارد، در حالی‌که توانایی جلوگیری را داشته باشد، همانا به او خیانت ورزیده است.

چه بسا ممکن است آن شخص نسبت به مسأله‌ی شرعی بی‌اطلاع یا کم‌اطلاع باشد یا این‌که دچار غفلت شده باشد، که با تذکر منطقی و به موقع، هم جلوی گناه گرفته شده است و هم آبروی آن شخص محفوظ مانده است و این خود بالاترین خدمت به شمار می‌آید، زیرا مؤمن نسبت به مؤمن دیگر، به حکم «المؤمن مرآه المؤمن» باید به‌سان آینه باشد و واقعیت‌هایی که در اوست بی‌کم و کاست به او بگوید، تا آن فرد بتواند خود را از پلیدی‌ها دور کند و به زیور اخلاق حسنه آراسته گرداند تا چهره‌ای زیبا و دوست‌داشتنی در محضر حق تعالی داشته باشد و از نعمتِ هم‌جواری با کرّوبیان لذت برد.

امام صادق(ع) فرمود: احب اخوانی الیَّ من اهدی الیَّ عیوبی . دوست‌داشتنی‌ترین برادران دینی نسبت به من کسی است که عیب‌هایم را به من هدیه نماید [بازگوید].

در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: ما مِن مؤمن یخذل اخاه و هو یقدر علی نصرته الا خذله الله فی الدنیا و الآخره . هیچ انسان مؤمنی نیست که برادر دینی خود را به خواری کشاند، در حالی‌که توانایی کمک و یاری به او را داشته باشد، مگر این‌که خداوند در دنیا و آخرت خوارش گرداند.

البته آن‌چه بیان شد به این معنی نیست که انسان در جستجوی عیوب دیگران باشد! که این خود خصلتی نکوهیده است و نیز به این معنی نیست که انسان از عیوب خویش غفلت ورزد و به دیگران بپردازد. بلکه مقصود آن است که چنان‌چه خصلت ناپسندی و عمل زشتی را در اجتماع بروز می‌دهد و آشکارا به گناه می‌پردازد، حق برادری اقتضا می‌کند که از روی دلسوزی و خیرخواهانه او را به ناپسند عملش متوجه سازد و در عین حال از خویشتن نیز غفلت نورزد.

5.        قال النبی(ص): ان الله تبارک و تعالی لیبغض المؤمن الضعیف الذی لا زبر له و قال: هو الذی لاینهی عن المنکر . پیامبر اسلام(ص) فرمود: همانا خداوند متعال، مؤمن ضعیفی را که زَبْر  ندارد، مورد غضب خود قرار می‌دهد و او کسی است که نهی از منکر نمی‌کند.

بر طبق این حدیث، نتیجه این می‌شود که آن‌که نهی از منکر نمی‌‌کند (در صورت وجود شرایط) از عقل لازم برخوردار نیست، زیرا انسان عاقل آن است که کارهایش بر اساس مصلحت باشد و از کاری که مفسده‌انگیز باشد، روی‌گردان می‌شود و با فرض وجودِ شرایط امر به معروف و نهی از منکر اقدام به مصلحت دارد و آن‌که اقدام نکند، عملی را که دارای مصلحت بوده است، ترک نموده است و این بر خلاف اقتضای عقل است.

و از سویی خود ترک امر به معروف و نهی از منکر فاقد مصلحت است و در مواردی دارای مفسده است و این نیز بر خلاف عقل می‌باشد.

بنابراین آن‌که بدون دلیل شرعی، این واجب بزرگ الهی را ترک نموده است، حرکتی ناهمگون و هماهنگ با عقل انجام نداده است.

در روایتی نیز از مبغوض‌ترین اعمال سخن به میان آمده است:

«فقال الرجل: فاخبرنی ای الاعمال ابغض الی الله؟ فقال(ص): الشرک بالله. قال: ثم ماذا؟ قال(ص): ثم قطیعه الرحم. قال: ثم ماذا؟ قال(ص): الامر بالمنکر و النهی عن المعروف » مردی به پیامبر(ص) عرض کرد: مرا از کارهایی که بیش از هر چیز مورد غضب و خشم خداوند است، آگاه کن. پیامبر فرمود: شرک ورزیدن به خدا. آن مرد گفت: پس از آن؟ فرمود: قطع رحم. گفت: بعد از آن (مبغوض‌ترین عمل) چیست؟ فرمود: امر به منکر و نهی از معروف کردن!

6.        عن ابی‌جعفر و ابی‌عبدالله(ع) قالا: «ویل لقوم لایدینون الله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر » وای بر قومی که فرمان خداوند را به وسیله‌ی امر به معروف و نهی از منکر انجام نمی‌دهند.

7.        و قال ابوجعفر(ع): «بئس القوم قومٌ یعیبون الامر بالمعروف و النهی عن المنکر » چه بد قومی هستند قومی که امر به معروف و نهی از منکر را عیب می‌دانند.

8.        قال امیرالمؤمنین(ع): «فمنهم: المنکِر للمنکِر بیده و لسانه و قلبه فذلک المستکمل لخصال الخیر، و منهم المنکِر بلسانه و قلبه و التارک بیده فذلک متمسک بخصلتینِ من خصال الخیر و مضیّع خصله، و منهم: المنکِر بقلبه و التارک بیده و لسانه فذلک الذی ضیّع اشرف الخصلتینِ من الثلاث و تمسکَ بواحده و منهم: تارک لانکار المنکَر بلسانه و قلبه و یده فذلک میّت الاحیاء و ما اعمال البرّ کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجّی و ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لایقربان من اجل و لاینقصان من رزق و افضل من ذلک کلمه عدل عند امام جائر » بعضی از مردم با دست و زبان و قلب خود انکارکننده و زشت‌شمارنده‌ی کار منکر می‌باشند پس چنین کسی همه‌ی خصلت‌ها و صفات نیک را به طور کامل در خود جمع دارد، بعضی دیگر با زبان و قلب خود کار زشت را انکار می‌کنند اما با دست خود به انکار و جلوگیری از آن نمی‌پردازند پس چنین کسی به دو خصلت از خصال نیک دست یازیده و یک خصلت را از دست داده است. پاره‌ای از ایشان عمل زشت را با قلب خود انکار می‌نمایند و انکار با دست و زبان خود را ترک می‌کنند که چنین کسی دو خصلت را که شریف‌ترین و گرامی‌ترین از آن سه خصلت است فرو نهاده و به یکی چنگ زده است. برخی دیگر از مردم انکار کار زشت را با دست و زبان و قلب ترک می‌کنند که چنین کسی به منزله‌ی مرده‌ای است در میان زندگان. همه‌ی کارهای نیک و جهاد در راه خدا در مقام سنجش با امر به معروف و نهی از منکر، جز هم‌چون کمی آب دهان در جنب دریای پر آب نمی‌باشد و به راستی امر به معروف و نهی از منکر سرآمدن مدت عمر را نزدیک نمی‌سازد و از روزی نمی‌کاهد و بهتر از همه‌ی این‌ها بر زبان آوردن سخن عدل و حق در نزد پیشوایی ستمگر است.

کلام امام علی(ع) از چند جهت قابل بررسی است:

1-        در تقسیم‌بندی فوق با این‌که می‌توان صورت‌های دیگری را نیز تصور نمود، اما حضرت مردم را به چهار دسته تقسیم فرمود. در این مطلب نکته‌ای پنهان است و آن این‌که منکر با زبان و دست منکر با قلب نیز هست زیرا کسی‌که به امر مشکل‌تری قیام می‌کند قطعاً قائم به امر آسان‌تر از آن نیز هست و هم‌چنین است درباره‌ی منکر با دست و قلب که وی منکر با زبان نیز می‌باشد زیرا انکار با دست مشکل‌تر از انکار با زبان می‌باشد. منکر با دست، منکر با زبان و قلب نیز می‌باشد طبق همان ملاکی که ذکر شد. اما منکر با زبان، تارک منکر با دست و قلب هم‌زمان نیست زیرا لازمه‌ی انکار با زبان، انکار با قلب نیست. با توجه به این مطلب، حضرت دسته‌بندی فوق را در 4 نوع منحصر فرمود.

2-        وجه‌شبه در تشبیه تارک تمام مراتب امر به معروف و نهی از منکر به مرده، این است که فرد زنده باید در هر حال نسبت به آن‌چه که به حیات انسان‌ها ضرر می‌رساند، متأثر باشد مانند ضرری که انجام گناه و معصیت به زندگی فردی و اجتماعی خصوصاً زندگی اجتماعی می‌رساند. بنابراین کسی‌که منکر را انکار نکند، به منزله‌ی کسی است که نسبت به مضرّات حیات و زندگانی انسان‌ها بی‌تفاوت است و این شخص قطعاً مرده محسوب می‌شود.

3-        با این‌که فریضه‌ی جهاد از اهم فرایض و ارکان دین است و همه‌ی خیرها در شمشیر زدن و زیر سایه‌ی شمشیر است و مردم تنها با شمشیر زدن در راه خدا کلیدهای بهشت را به دست می‌آورند؛ اما حضرت امر به معروف و نهی از منکر را بر جهاد برتری داد. شاید وجه تفضیل این باشد که برای اصلاح جامعه تأثیر امر به معروف و نهی از منکر بیشتر است و شاید هم به این اعتبار امر به معروف و نهی از منکر در جهاد برتری داده شده است که منشأ جهاد و علت آن می‌باشد.

4-        از جمله‌ی «و افضل من ذلک کلمه عدل عند امام جائر» این‌گونه برداشت می‌شود که سخن گفتن از عدالت در برابر حاکم جور برتر از دیگر مراحل امر به معروف و نهی از منکر است. علت آن چند امر می‌تواند باشد:

-           حاکم جور قدرت فرمان‌روایی داشته و با این قدرتش می‌تواند با انواع اسباب و وسایل مردم را به انجام هر کاری ملزم نموده و قول و فعل او منشأ و سبب اعمال و رفتار میلیون‌ها نفر باشد؛ بنابراین اصلاح او منجر به اصلاح جامعه‌ای عظیم می‌گردد.

-           در چنین جامعه‌ای که حاکم ظالم و ستمگر حکومت می‌کند ظلم و فساد او به شکل عدل و اصلاح نشان داده شده به طوری‌که معروف به منکر و منکر به معروف تبدیل گردیده است؛ بنابراین شخصی که در این شرایط قیام به امر به معروف و نهی از منکر می‌نماید در واقع از ظلم و فساد حاکم جور در جامعه پرده‌برداری نموده است.

مسؤولیت مختص به علماء در امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن

از دیدگاه قرآن این وظیفه بر عهده‌ی گروهی از بین امت که جامع شرایط مشخصی هستند بوده و این مطلب منافاتی با اصل وجوب آن بر تمامی امت ندارد.

طبق آن‌چه که از قرآن کریم و روایات معتبر برداشت می‌شود در این‌باره وظایف خاصی بر عهده‌ی دانشمندان وجود دارد به طوری‌که گروه‌های دیگر جامعه نمی‌توانند به اندازه‌ی آنان مؤثر باشند. خداوند تعالی در این‌باره می‌فرماید: «لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون »

در تفسیر صافی ذیل این آیه‌ی شریفه روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که می‌فرماید: «انما هلک من کان قبلکم حیثما عملوا بالمعاصی و لم ینههم الربانیون و الاحبار» افرادی پیش از شما هلاک شدند که هنگام ارتکاب معاصی، دانشمندان و مؤمنان قوم آن‌ها را نهی نمی‌کردند.

هم‌چنین از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: «اذا ظهرت البدَع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله » آن‌گاه که بدعت‌ها در امت من ظهور کند باید که عالم علمش را ظاهر کند و هرکس که این‌گونه عمل ننماید، لعنت خداوند بر او باد.

مسلماً اظهار علم غالباً به شکل امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد و به طور کلی اختصاص این واژه با همه‌ی مراتب آن به عهده‌ی گروه خاصی از امت و نه همه‌ی امت می‌باشد.

سطوح تحقق امر به معروف و نهی از منکر

صاحب المنار عقیده دارد که قیام به فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر باید در سه سطح انجام شود:

1.        در سطح جامعه‌ی اسلامی که اعم از تمامی افراد جامعه می‌باشد به طوری‌که هر فردی در حد توانش دیگری را به معروف امر نموده و از منکر نهی نماید.

2.        در سطح جامعه‌ی اسلامی، اما قیام‌کنندگان آن افراد خاصی باشند که خود را برای این امر مهیا نموده و مقدمات لازم را مانند علم، تجهیزات و دیگر شرایط دارا می‌باشند.

3.        در سطح جهانی که باز هم باید گروه خاصی از میان جامعه‌ی اسلامی خود را برای دعوت جهانیان به خیر و رستگاری آماده نمایند. این گروه تنها زمانی می‌توانند قیام به انجام این عمل نمایند که واجد برخی شرایط باشند از جمله:

-           علم نسبت به آن‌چه که به آن دعوت می‌کنند؛

-           علم نسبت به شرایط و حال کسانی‌که دعوت متوجه آنان است و هم‌چنین توجه به استعدادها، طبیعت‌ها و اخلاق و وضعیت اجتماعی آنان؛

-           شناخت ریشه‌های تاریخی به منظور شناخت عوامل فساد اخلاقی، اعتقادی و رفتاری جوامع؛

-           داشتن علم روان‌شناسی، زیرا در غیر این‌صورت غرض حاصل نمی‌شود یعنی کلام بر نفوس انسان‌ها تأثیری نخواهد داشت؛

-           داشتن علم اخلاق، زیرا به سبب این علم است که شناخت فضایل و رذایل و چگونگی تربیت انسان‌ها حاصل می‌شود؛

-           داشتن علم جامعه‌شناسی و سیاست، بدین‌معنا که نسبت به احوال و شرایط ملت‌های معاصر و حقوق و قراردادهایی که بین آن‌ها وجود دارد آگاه باشند؛

-           علم نسبت به زبان جوامعی که آن‌ها را به سوی معروف دعوت می‌نماید؛

-           علم نسبت به علوم و فنون رایج در جوامعی که دعوت می‌شود؛

-           شناخت ملت‌ها و نحله‌ها و مذاهب آن‌ها به منظور تشخیص و تمییز حق و باطل از بین آن‌ها .

شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن و سنت

1.        شناخت معروف و منکر هرچند به صورت اجمالی باشد بنابراین امر به معروف و نهی از منکر بر جاهل به مسأله واجب نیست .

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «و لاتقف ما لیس لک به علم » (از آن‌چه که به آن آگاهی نداری پیروی نکن) و یا: «ام تقولون علی الله ما لا تعلمون » (یا این‌که خبری را که نمی‌دانی به خدا نسبت می‌دهید)

حضرت علی(ع) در این‌باره می‌فرماید: « امر به معروف کنید و نهی از منکر نمایید و ممکن نیست برای کسی امر به معروف و نهی از منکر نماید مگر این‌که سه خصلت داشته باشد که از جمله‌ی آن‌ها این است که به آن‌چه امر می‌کند عالم و آن‌چه از آن نهی می‌کند دانا باشد. »

2.        احتمال تأثیرپذیری و پذیرفتن مأمور نسبت به امر و دست برداشتن منهیّ از آن‌چه که از آن نهی شده است و اگر چنین احتمالی نباشد و شخص بداند که کسی به امر و نهی او توجهی ندارد این فریضه بر وی واجب نیست .

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «فانک لا تسمع الموتی و لا تسمع الصم الدعاء اذا ولّوا مدبرین » (تو نمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی و نه سخنت را به گوش کران هنگامی‌که روی برگردانند و دور شوند) و یا «و ما انت بهد العمی عن ضللتهم ان تسمع الا من یؤمن بآیاتنا فهم مسلمون » (و تو نمی‌توانی نابینایان را از گمراهی‌شان هدایت کنی، تو تنها سخنت را به گوش کسانی می‌رسانی که ایمان به آیات ما می‌آورند و در برابر حق تسلیمند)

از امام صادق(ع) نقل شده فرمود: «انما یؤمر بالمعروف و ینهی عن المنکر مؤمنٌ فیتعظ او جاهل فیتعلم فامّا صاحب سوت او سیف فلا» تنها کسی‌که به معروف امر می‌شود و از منکر نهی می‌گردد مؤمن پندپذیر یا ناآگاهی است که در جستجوی دانستن باشد پس فردی که قلدر است و چه بسا تازیانه یا شمشیری به دست دارد (که علاوه بر عدم تأثیر احتمال خطر نیز می‌رود) امر و نهی نمی‌شود .

3.        فاعل اصرار بر ترک معروف و ارتکاب منکر داشته باشد و اگر اماره‌ای بر اقلاع و ترک اصرار وجود داشت، دیگر امر به معروف و نهی از منکر واجب نمی‌شود .

خداوند می‌فرماید: «ویل لکل افاک اثیم، یسمع آیات الله تتلی علیه ثم یصرّ مستکبراً کأن لم یسمعها » (وای بر هر دروغگوی گنهکار، که پیوسته آیات خدا را می‌شنود که بر او تلاوت می‌شود اما از روی تکبر اصرار بر مخالفت دارد، گویی اصلاً آن را نشنیده است.)

4.        معروف و منکر از نظر فاعل منجز و قطعی باشند بدین معنا که وی علم به حرام و مباح بودن عملی نداشته باشد. بنابراین اگر وی در انجام منکر و یا ترک معروف، معذور باشد به خاطر اعتقاد وی به مباح و غیرحرام بودن عملی که انجام می‌دهد و یا واجب نبودن عملی که آن را ترک می‌کند و جاهل به موضوع یا حکم باشد امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست .

5.        انجام امر به معروف و نهی از منکر ملازم با ضرری نسبت به جان، مال و آبروی آمر یا ناهی و حتی دیگر مسلمانان نباشد؛ بنابراین اگر چنین ضرری وجود داشته باشد امر به معروف و نهی از منکر واجب نمی‌شود. بین علم به لزوم ضرر، گمان و احتمالی که مورد اعتماد سیره‌ی عقلا است تفاوتی وجود ندارد. البته این زمانی است که تأثیر امر و نهی قطعی نباشد، اما اگر تأثیر آن محرز شود عمل به آن واجب می‌باشد؛ حتی با علم به ترتب ضرر چه برسد به گمان و احتمال .

خداوند تعالی در قرآن کریم می‌فرماید: «ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج » (خداوند نمی‌خواهد تکلیف طاقت‌فرسایی بر دوش شما گذارد) هم‌چنین می‌فرماید: «و ما جعل علیکم فی الدین من حرجٍ » (و در دین کار سنگین و سختی بر شما قرار نداد.)

 

 نتیجه

از آن‌چه گذشت، روشن می‌شود که از میان فرایض الهی فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر جایگاه و اهمیت خاصی دارد. این فریضه در همه‌ی ادیان الهی وجود داشته و از شیوه‌های آن برای اصلاح جامعه استفاده می‌نموده‌اند.

معروف و منکر معانی وسیعی دارند و بهترین راه تشخیص مصادیق آن‌ها مراجعه به کتاب و سنت می‌باشد. اصل وجود امر به معروف و نهی از منکر عقلی و حدود و وجوب آن شرعی می‌باشد. وجوب آن از یک نگاه عینی و از نگاه دیگر کفایی است.

از دیدگاه قرآن بهترین امت بودن ما، ارتباط تامّ و وثیقی با قیام به این فریضه دارد. همواره باید از میان افراد جامعه، گروهی مجهز به وسایل و ابزارهای مالی، علمی، فرهنگی و اجتماعی باشند تا بتوانند مردم را در سطح جهانی به خیر و نیکی دعوت نمایند. در این مجال دانشمندان مسؤولیت خاص و ویژه‌ای دارند به طوری‌که آنان نباید در برابر ستم ظالم و محرومیت مظلوم آرام بنشینند.

طبق مفاد روایات وارده قیام به این امر مرگ را نزدیک نکرده و از روزی نمی‌کاهد و مرتبه‌ی آن از جهاد بالاتر است و بهترین فرد قائم به آن کسی است که نزد حاکم ستمگر از عدالت سخن بگوید.

وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد که با احصاء آن‌ها از میان آیات و روایات به طور خلاصه به چند محور اساسی می‌توان دست یافت: شناخت معروف و منکر، احتمال تأثیر آن، منجز و قطعی بودن معروف و منکر از نظر فاعل و توجه به قاعده‌ی لاحرج هنگام اقامه‌ی این فریضه.

پیشنهادهای کاربردی:

1.        به‌کارگیری امر به معروف و نهی از منکر توأم با عمل: مؤمنین موظفند ابتدا خود عامل به وظیفه‌ی فردی و اجتماعی خود باشند و سپس درصدد نشر و گسترش آن در جامعه برآیند تا تأثیر بسزایی را به دنبال داشته باشد. همواره باید به این نکته توجه داشت که اداء این فریضه بدون عمل موجب ظهور نفاق در جامعه خواهد شد. ناگفته نماند که این شیوه یعنی شیوه‌ی غیرمستقیم و عملی یکی از مؤثرترین شیوه‌های امر به معروف و نهی از منکر است.

2.        تبیین و شناساندن معروف به افراد جامعه: باید توجه داشت که مهم‌ترین معروف اهتمام به امور مسلمانان و ادخال سرور و خوشحال نمودن آنان می‌باشد. مقدم داشتن معروف‌های اجتماعی مانند ایثار و خدمت به مسلمانان با جان و مال، موجب تألیف قلوب مسلمانان و ازدیاد محبت و دوستی بین آن‌ها می‌شود که به نوبه‌ی خود زمینه را برای اقامه‌ی امر به معروف‌های فردی مهیا می‌نماید.

3.        اتخاذ شیوه‌های رفتاری مناسب و رعایت ادب و نزاکت هنگام انجام این فریضه: در برخورد با یک خطاکار به رعایت حقوق و توهین نکردن به شخصیت وی نیز باید توجه داشت. فراموش نکنیم که با احترام به دیگران و جلب اعتماد آنان بهتر می‌توانیم قلوب آن‌ها را جذب نماییم.

4.        صحبت کردن با دیگران با زبان خودشان ضمن در نظر گرفتن شرایط روحی و روانی آنان: همواره سفارش دین به ما این بوده است که با هرکسی به زبان خودش صحبت کرده و به وضعیت مخاطب توجه نماییم. تا زمانی‌که قلوب شاد و سرحال نباشند، مستعد و آماده‌ی پذیرفتن نصیحت و اندرز نیستند.

5.        محترم شمردن عقاید افراد و تذکر نکات مورد اتفاق و مشترک: همواره باید شخص آمر به معروف و ناهی از منکر به این نکته توجه داشته باشند که هرکسی هر عقیده و سلوکی را که در زندگی خویش انتخاب می‌کند برایش ارزشمند و زیبا است و اگر مورد توهین دیگری واقع شود، او نیز از خود واکنش نشان خواهد داد. بنابراین توهین کردن به عقیده و نظر آن‌ها، توهین به همه‌ی وجودشان خواهد بود. بهترین روش این است که ابتدا به جای پرداختن به موارد اختلاف بین اعتقاد و رفتار بین ما و او، نقاط مشترکی را که همه آن را قبول دارند برجسته نمود تا با این برخورد، شخص مخاطب نیز مورد احترام واقع شود.

 

 

فهرست منابع:

1-        امالی شیخ صدوق، کتابخانه‌ی اسلامیه، 1362 ش.

2-        الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، الشیخ حسین النوری الهمدانی، مؤسسه المهدی الموعود(عج) للتحقیق و النشر، 1416 ق.

3-        پژوهشی در امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن و روایات، محمداسحاق مسعودی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1374 ش.

4-        تحف العقول عن آل رسول، ابن حسن شعبه حرّانی، ترجمه‌ی احمد جنتی، تهران، امیرکبیر، 1382 ش.

5-        تعریفات فرهنگ اصطلاحات معارف اسلامی، میرشریف جرجانی، ترجمه‌ی حسن سیدعرب و سیما نوربخش، نشر و پژوهش فروزان‌روز، 1377.

6-        تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، شیخ طایفه ابوجعفر محمد بن حسن بن علی طوسی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، مکتبه الصدوق، 1418 ق.

7-        الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، الشهید السعید زین‌الدین الجبعی العاملی، مؤسسه‌ی اسماعیلیان، 1420 ق.

8-        غرر الحکم و درر الکلم، گفتار امیرالمؤمنین علی(ع)، شرح جمال‌الدین محمد خوانساری، دانشگاه تهران، 1361.

9-        کنزالعرفان فی فقه القرآن، جمال‌الدین مقداد بن عبدالله سیوری، مکتبه المرتضویه، 1373 ق.

10-      مجمع البیان فی تفسیر القرآن، شیخ ابوالفضل بن حسن طبرسی، المکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1395 ق.

11-      مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، میرزا حسین نوری الطبرسی، مؤسسه‌ی آل‌البیت(ع)، 1991 م.

12-      مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، بی‌جا، بی‌تا.

13-      المنار، محمد رشید رضا، دارالمعرفه بیروت، بی‌تا.

14-      منهاج‌الصالحین، ابوالقاسم خویی، چاپ 28، مدینه العلم آقای خویی، 1410 ق.

15-      الوافی، فیض کاشانی، منشورات مکتبه الامام امیرالمؤمنین علی(ع)، چاپ اول، 1406 ق.

16-      وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، شیخ حر عاملی، دار احیاء التراث العربی، 1983 م.

با تشکر از                                      http://tadbir91.persianblog.ir/post/10

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.