راهکار های ایجاد امنیت روانی در قرآن

امنیت ، روانی ، قرآن، جامعه ، انسان ،

راهکار های ایجاد امنیت روانی در قرآن

امنیت ، روانی ، قرآن، جامعه ، انسان ،

توبه از دیدگاه نهج البلاغه

توبه از دیدگاه نهج البلاغه

نهج البلاغه کتابی است که در آن ، قسمتی از سخنان حضرت علی (ع)توسط یکی از بزرگان دانش دین یعنی مرحوم سید رضی جمع آوری شده است. نهج البلاغه به معنای راه روشن بلاغت و زیبایی همه جانبه ای سخن است .

حضرت امام خمینی در وصیت نامه ی سیاسی الهی خود آن را از نظر شیعیان دومین کتاب زندگی بشر معرفی نموده است . نهج البلاغه را ((أخ القرآن ))یعنی برادر قرآن نامیده اند .

   

همان طور که حقیقت امام علی بن ابی طالب (ع )نا شناخته مانده است ،حقیقت نهج البلاغه نیز ناشناخته مانده است ،مقام معظم رهبری در معرفی نهج البلاغه این چنین فرموده اند :

نهج البلاغه یک اثر هنری است .یک اثر فوق العاده هنری است .از لحاظ زیبایی کلمات و شیوایی معتبر است .ما هیچ گوینده ی فارس و هیچ نویسنده و هنرمند و هیچ شاعری را در زمان خود و در هیچ زمانی سراغ نداریم که بتواند با زبان شیوای علی (ع)حرف بزند.

نهج البلاغه ،کتابی است که با گذشت زمان ،کهنه و قدیمی نمی شود .بلکه با پیشرفت دانش بشری و تحقیقات ،مطالب و نکات جدیدتری از آن استفاده می شود .نهج البلاغه به همان اندازه که عظمت دارد،به همان اندازه نیز ناشناخته و مظلوم است . مظلوم بودن یک کتاب فوق العاده با عظمت به این است که انسان ها کمتر به سراغ آن بروند و از آن کمتر بهره ببرند . این است که نهج البلاغه مانند صاحب آن یعنی امام علی (ع)مظلوم و ناشناخته است و ضرربزرگ و جبران ناپذیر این ناشناخته ماندن نیز به ما که از آن محروم مانده ایم می رسد.

گاهی تأثیر سخنان امام علی (ع)طوری بود که افرادی که پای منبر او می نشستند ،سخت تحت تأثیر قار می گرفتند .بدن های آن ها می لرزید و اشک از چشمان آن ها سرازیر می شد.

مقدمه

«بار خدایا ،بر محمد و خاندان او درود بفرست و ما را از نا فرمانی به بازگشت از آن و توبه که پسندیده ی توست باز گردان .و از اصرار بر گناه که آن را نمی پسندی دور گردان .بار خدایا هر گاه بین دو زیان قرار گرفتیم یکی در دین و دیگری در دنیا ،پس زیان را در آنکه می گذرد (دنیا)و توبه را درآنکه مدتش طولانی تر است (یعنی دین)قرارده».

توبه درآیات و روایات ،از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است ،چرا که نجات و رهایی انسانها از امواج خطرناک و سهمگین گناهان و لغزشها در گرو آن است.

در جوامع حدیثی ،بابی به «توبه»اختصاص دارد و محدثان به تشریح آن همت گماشته اند :زیرا توضیح و تبیین احادیث پیامبر و ائمه «علیهم السلام»را وظیفه خود می دانسته ،و از این رهگذر گاه به نکته های سودمندی دست یافته اند که برای جامعه ی بشری و هدایت آنها و در مسیر توبه قرار دادن گناهکاران بسیار مفید بوده است.

توبه ،یکی از ابواب بهشت است.نبودن آن مساوی با هلاکت عامه اهل معصیت می باشد .توبه ،تنها راه نجات گناهکاران ،وسیله ی تقرب و دوستی با خدا،تبدیل کننده ی سیئات به حسنات و مایه ی امید نا امیدان و نخستین مقام عارفان و اولین منزل سالکان کوی دوست است .

انسان با آمیختگی دو بعد خود ،یعنی ملکوتی ، ناسوتی ،همیشه در معرض انواع و اقسام آلام ،خطرات و لغزشها می باشد . توبه از اموری است که سهم به سزائی در سازندگی و تهذیب و رهایی انسان از قیود مادی دارد.

توبه ،بهترین وسیله و مؤثرترین گام ، برای از بین بردن رذائل و بهترین سکوی پرش به سوی فضیلتهاست . محال است انسان در معرض خطر ،بدون استفاده از این سکو بتواند رهایی خویش را از قیود مادی و رذائل رقم زند.

عرفا هم به این وسیله توجه مبذول نموده اند ،که برای رسیدن به منازل و مقامات بلند معنویت ،باید مراتب دشواری را طی کرد و اولین مرتبه ای که سالک راه حق به خوبی باید طی نماید توبه است.

اهمیت موضوع

در جوامع بشری ،انسانها دستخوش فراز و نشیبهای فراوانی گردیده و دچار لغزشهای زیادی می شوند ؛گاهی این لغزشها بر اثر وسوسه های نفسانی ،از درون انسان ناشی می شود ؛و گاهی خفاشان شب پرست برای گمراه کردن انسانها ،از ترفند های به ظاهرزیبا و فریبنده استفاده می کنند و دامهای بسیار خطر ناکی برای همنوعان خویش می گسترند.مخصوصاًدر قرن حاضر،با پیشرفت تکنولوژی و صنعت ،دشمنان انسانیت و معنویت از طریق مختلف از جمله رسانه های گروهی ،فیلمهای مستهجن و ... کمر همت بسته اند ،تا انسانها را از مسیر هدایت و انسانیت خارج کنند.مع الاسف ،باید اذعان نمود که دشمن در این امر بسیار موفق بوده است و بهترین گواه بر صدق این گفتار،مسائلی است که در جامعه ی اسلامی خودمان با آن روبروهستیم .برخی جوانان مسلمان ار جاده ی اصلی و مسیر هدایت منحرف گشته و از رکن رکین اسلام ،یعنی نماز بیگانه اند . لذا به هر گناهی دست و دامن آلوده می سازند .حتی درمجامع عمومی ،قبح برخی ازمسائل از بین رفته است.چنین جامعه ای ،اگر به توبه مبادرت نورزد ،بدون هیچ تعارفی ،می بایست منتظر نزول بلاهای آسمانی باشد.سنت الهی در مورد امم گذشته ،این گونه بودهاست،و به فرموده ی حضرت حق :«جلت عظمته »«در سنت الهی تبدیل و دگرگونی وجود ندارد».

معنای لغوی و اصطلاحی توبه

توبه در لغت

توبه در لغت به معنای (باز گشتن و برگشتن )است.

توب نیز که جمع توبه می باشد به معنای ترک گناه ،به زیباترین صورت است .و آن،رساترین و بلیغ ترین وجه از وجوه معذرت خواهی است.زیراعذرخواستن بر سه نوع است :آنکه شخص معتذر (عذرخواه)می گوید:فلان کار را نکرده ام ، یا آنکه می گوید:آن کار را کرده ام ولی منظورم چنین وچنان بوده، یا اینکه می گوید آن کار را کرده ام ولی بد کرده ام و دیگر بار تکرار نخواهم کردو از آن دست خواهم کشید .و قسمت آخر همان توبه است.

توبه بصورت «تابه»نیز بکار رفته است.در اینجا«واو»به الف تبدیل گشته است.و بهترین شاهد این ادعا سخن شاعر است که می گوید:

تبت الیک فتقبل تابتیصمت ربی فتقبل صامتی

«به سوی تو باز گشتم.پس توبه و باز گشتم را قبول کن و برای پروردگارم روزه گرفتم پس روزه ام را قبول فرما.»

طبری می گوید:

«اصل توبه ،«اوبه»بوده است.«اوبه»به معنای رجوع از مکروه بسوی محبوب ؛پس توبه ی عبد به سوی پروردگار،رجوع بنده است از آنچه محبوبش آن رامکروه دانسته است، ولی عده ای دیگربین این دو واژه فرق قائل شده اند.

«کسی که از خوف عقاب خدا توبه کند،صاحب توبه است و اگر توبه به طمع ثواب باشد «انابه» است ،و اگر صرفاًبه خاطر رضای خدا و بدون طمع ثواب و خوف عقاب صورت گیرد«اوبه»است.»

توبه در اصطلاح

توبه همانند بسیاری از لغات دیگر عربی ،علاوه بر معنای لغوی یک معنای اصطلاحی دارد .

عالم فرزانه ،ملا احمد نراقی معنای اصطلاحی توبه را چنین بیان نموده است:«...در اینجا مراد باز گشت به خداست به خالی ساختن دل از قصد معصیت و رجوع از دوری درگاه الهی به نزدیکی به او و حاصل آن ،ترک معاصی است در حال و عزم بر ترک آنها در آینده.»

استاد شهید مطهری،می گویند :

«توبه عبارت است از یک نوع انقلاب درونی ،نوعی قیام ،نوعی انقلاب ازناحیه ی خود انسان علیه خود انسان.»

با توجه به آنچه ذکر شد می توان معنای لغوی و اصطلاحی توبه را بشرح زیر سامان داد:

1-رجوع و باز گشت،2-ندامت و پشیمانی،3-ترک کردن و تکرار نکردن گناه.

تعریف توبه

توبه: همان ندامت و پشیمانی است . این نظریه ،طرفداران زیادی دارد؛تا آنجا که برخی بر آن اجماع کرده اند.

آیت الله سبزواری در این باره می گوید:«به دلیل اجماع و نص ،حقیقت توبه همان پشیمانی است.»

پیامبر اکرم در روایتی فرموده اند:

«کفی بِالنٍّدم توبه»«درتوبه پشیمانی کفایت می کند.» به بیانی دیگر :

توبه همان باز گشتن و رویکرد قلبی و درونی پس از ارتکاب گناهان به سوی خداوند می باشد.

معنای استغفار در لغت و اصطلاح

استغفار ،در اصطلاح به معنای طلب آمرزش از خداست و اصل آن به معنای پوشاندن و مستور کردن می باشد.

فرق توبه و استغفار:

توبه به معنای رجوع و استغفار به معنای آمرزش خواستن است.بعبارت دیگر،استغفار برای طلب آمرزش و بخشش گناه ازجانب خداوند و عفوو صفح از جانب او دلالت می کند و توبه عبارت است از پشیمانی برگناههمراه با قصد بر ترک بازگشتن بدان.بنابراین هیچ وحدت معنایی میان دو واژه «استغفار و توبه»وجود ندارد و تلازم عقلی بین آنها یافت نمی شود.

ره آورد توبه:

حکمت135 :کسی را که چهار چیز دادند،از چهار چیز محروم نباشد:با دعا از اجابت کردن،با توبه از پذیرفته شدن،با استغفار از آمرزش گناه،با شکر گزاری از فزونی نعمت ها.

خطبه ی 143

خداوند بندگان خود را که گناهکارند ،با کمبود میوه ها ،و جلو گیری از نزول برکات ،و بستن در گنج های خیرات ،آزمایش می کند،برای آنکه توبه کننده ای باز گردد،و گناهکار،دل از معصیت بکند و پند گیرنده پند گیرد،و باز دارنده،راه نافرمانی را بر بندگان خدا ببندد،و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسیله ی دائمی فرو ریختن روزی ،و موجب رحمت آفریدگان قرار داده است .پس رحمت خدا بر آن کس که به استقبال توبه رود ،و از گناهان خود پوزش طلبد و پیش از آن که مرگ او را فرا رسد اصلاح گردد.

از مجموع سخنان حضرت ،مطالب و نکات زیر در رابطه با فضیلت و ره آورد توبه استنتاج می شود:

1-محبوبیت نزد خداوند،-خداوند با توبه ی بنده ی مومن خود شاد می شود همانطوریکه یکی از شما هنگام یافتن گم شده ی خود شاد می شوید.

2-تبدیل گناه به حسنه – بواسطه توبه نه تنها تاریکی گناه بر طرف می شود بلکه بجایش نور طاعت جایگزین می شود.

3-توبه کننده بهشتی است- هر کس که بعد از گناه و ستم به خود خدا را یاد کند و طلب آمرزش نمایدو اصراری بر ارتکاب گناه نداشته باشد جزای او نزد خدا جز بهشت نیست.

4- توبه سبب طول عمر می شود-همانطوریه گناه باعث کوتاهی عمر می شود ،توبه از گناه نیز سبب طولانی شدن عمر می شود.

5-توبه سبب استجابت دعا می شود: اگر توبه ی شخص از عمق وجود و قلب باشد ،و دگر گناهی مرتکب نشود ،خداوند به سبب پاداش او دعا های او را مستجاب می گرداند.

6-توبه بشکستن آن باطل نمی شود- اگر شخص تائب عهد خود را باخدا شکست و باز گناه کرد توبه سابقش باطل نمی شود بلکه واجب است از گناه تازه اش توبه کند.

7-توبه سبب توسعه ی رزق و روزی می شود – اگر توبه شخص توبه کننده از عمق وجود باشد و اصراری بر گناه نداشته باشد خداوند روزی او را زیاد خواهد کرد.

توبه پذیری خدا:

حکمت 435:خدا در شکر گزاری را بر بنده ای نمی گشاید که در فزونی نعمت ها را بر او ببندد،و در دعا را بر روی او باز نمی کند که در اجابت کردن را نگشاید ،و در توبه کردن را باز نگذاشته که در آمرزش را بسته نگهدارد.

حضرت علی (ع) می فرماید :خداوند ما وشما را از توبه کنندگان و بندگان عابدش قرار دهد...خداوند را بسیار یاد کنید و از او مغفرت و بخشش بجویید.توبه کنید(به سوی او باز گردید.)همانا خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.

توبه پذیری خداوند از دیدگاه قرآن:

آیات زیادی در قرآن از توبه پذیری خداوند خبر می دهد . توبه ی خداوند اعم از توبه ی نخستین که به عنوان مقدمه ی توبه مطرح است و دومین توبه که به عنوان پذیرش توبه می توان از آن یاد کرد،تفضلی از جانب خداوند نسبت به بندگانش می باشد. آیات توبه در قرآن زیاد بکار رفته است و از جایگاه مناسبی برخوردار می باشند . کلاً لفظ توبه و مشتقات آن بیش از 86 بار در قرآن بکار رفته است ،همین بیانگر اهمیت و جایگاه قابل توجه ی آیات توبه در قرآن است.

تاب 12 بار-فتاب 5 بار- التواب 6بار- توبوا6 بار- فتوبوا 1 بار- تب 1 بار- تابا 1 بار- تابوا 10 بار – اتوب 1 بار- تبتم 2 بار – یتوب 12 بار – یتوبوا 2 بار – لیتوبوا 1 بار –تبت 3 بار – یتب 1 بار – تتوبا 1 بار – یتوبون 3 بار – توبه 2 بار-التوبه 4 بار – توبتهم 1 بار – التائبون 1 بار- تائبات 1 بار- التوب 1 بار – تواب 2 بار – تواباً 3 بار – التوابین 1 بار – متاب 1 بار – متاباً 1 بار

از آنچه گذشت به این نتیجه می رسیم که این واژه آیات قابل توجهی را به خود اختصاص داده است. عجیب این است اکثر این آیات که خداوند را به صفت توبه متصف نموده است، بندگان را با مهربانی و عطوفت خارق العاده ای به توبه تشویق و به استغفار و رجوع به حضرتش دعوت می کند . خداوند می فرماید:و هر گاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند پیش تو می آیند بگو :سلام برشما،پروردگار شما رحمت را برخویش واجب نموده است که هر کس از شما از روی نادانی کار بدی کند و پس از آن توبه کند و به اصطلاح کارهای خویش بپردازد همانا او آمرزنده و مهربان است.

مهلت پذیرش توبه:

دین اسلام که کاملترین ادیان می باشد به ویژه مذهب شیعه در هیچ موردی ،خصوصاً مواردی که هدایت و سعادت انسان با آن رقم می خورد ،پیروان خود را رها ننموده است و با تمسک به دو عروه الوثقی ،راه رابه او نشان داده است .واین دو ،همچون خورشیدی فروزان در ظلمات و گمراهی ،نور افشانی می کنند تا طالبان سعادت راه را از بیراهه تشخیص دهندو به وادی سعادت رهنمون گردند. خداوند تبارک و تعالی که به ساختار وجودی انسان آگاهی کامل داردو می داند که انسان به گناه آلوده خواهد شد . لذا باب توبه را تفضلاً بر روی بندگانش گشوده است ،تا پس از ارتکاب گناه از رجوع به درگاهش نا امید نباشد .چون اگر این باب بسته باشد چه فجایعهایی کهبوجود می آیدو انسان خود را بههر گناهی آلوده میسازد .پس خداوند از روی رحمت خود در توبه را بر روی بندگانش گشوده تا هر زمانی که احساس ندامت کردند به سوی او باز گردند و حضرت علی (ع)درحکمت 326 چنین می فرمایند:

عمری که خدا از فرزند آدم پوزش را می پذیرد شصت سال است.

ترک گناه آسان تر از درخواست توبه است. حکمت 170

شرایط توبه و استغفار :

حکمت 417

شخصی در حضور امام بدون توجه لازم گفت:استغفرالله.امام فرمود:مادرت برتو بگرید،می دانی معنای استغفار چیست؟استغفاردرجه ی والا مقامان است ،و دارای شش معنا است،

اول-پشیمانی از آنچه گذشت،دوم – تصمیم به عدم باز گشت،سوم – پرداختن حقوق مردم چنانکه خدا را پاک کنی که چیزی بر عهده ی تو نباشد، چهارم – تمام واجب های ضایع ساخته را به جا آوری، پنجم – گوشتی که از حرام بر اندامت روییده با اندوه فراوان آب کنی ،چنانکه پوست به استخوان چسبیده گوشت تازه بروید، ششم – رنج طاعت را به تن بچشانی چنانکه شیرینی گناه را به او چشانده بودی ،آنگاه بگویی،استغفرالله.

ضرورت توبه و خود سازی :

(هر آنکه زمانش پایان گرفته خواهان مهلت است و هر آن که مهلت دارد با امروز و فردا کردن کوتاهی می کند.)

قیامت پیش روی شما و مرگ در پشت سر ،شما رامی راند. سبکبار شوید تا برسید . همانا آنان که رفتند در انتظار رسیدن شمایند.ای مردم تا هنوز مهلت دارید ،و جای تصمیم و توبه و باز گشت از گناه باقی مانده است . عمل کنید پیش ار آن که در شدت تنگنای وحشت و ترس و نابودی قرار گیرید،پیش از آن که مرگ در انتظار مانده ،فرا رسد،و دست قدرتمند خدای توانا شما را برگیرد. خطبه ی 84

اگر گناهی مرتکب شدی در محو کردن آن با توبه تعجیل کن .درحالی که عجل به سرعت نزدیک می شود کسی که در توبه کردن امروز و فردا می کند در معرض بزرگترین خطرها قرار گرفته استپس خداوند بسیار توبه پذیر است و توبه بندگانش را پذیراست . خوشا به حال کسی که قلب سلیم خود را با توبه بگشاید و گناه را از بین ببرید و پس از مرگ توبه پذیرفته نیست .

آری خلق و خو و خصلت انسانهای عادی چنین است تا زمانی که در دنیا مهلت دارند و می توانند خیری را کسب کنندو باقیات الصالحاتی را برای خویش بجا بگذارند،تعلل می نمایند ویا اصلاًتوجهی ندارند،و الا از همین رهگذر دنیا خواهند توانست فردای قیامت به مقامات عالیه دست یابند.

زمینه های توبه :

1-شناخت صفات الهی 2-سفارش به پرهیزگاری 3-دنیا شناسی

4-وصف رستاخیز 5-وصف احوال بندگان خدا 6-مثل های پند آموز 7- راه های پند پذیری 8-عبرت از مرگ 9-معرفی الگوی پرهیزگاری10-هشداراز دشمنی شیطان 11-شگفتب های آفرینش انسان 12-عبرت از مرگ 13-پند آموزی از گذشتگان .

آثار توبه از نگاه حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع) در دعای کمیل می فرماید اگر استغفار نباشد بسیاری از معاصی می توانند سرچشمه نزول بلاها شوند و خداوند استغفار را وسیله دوام روزی بر روزی خواران قرار داده است و موجب رحمت بر خلق است .

خداوند بیامرزد کسی را که به استقبال توبه رود و از گناهانش بخشش طلبد پیش از آنکه مرگش برسد .

من تعجب می کنم از کسی که نومید می شود در حالی که استغفار با اوست .

در روی زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی که یکی از آنها برداشته شد دومی را دریابید و به آن چنگ زنید اما امانی که برداشته شد رسول الله بود اما امانی که باقی مانده است استغفار است .

استغفار و توبه باعث زیاد شدن روزی می گردد و خود را با استغفار عطرآگین کنید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نسازد و پشیمانی از گناه مانع بازگشت به آن است خوشا به حال کسی که از لغزش خود پشیمان باشد هرکس که پشیمان شده باشد همانا توبه کرده است .

میوه و آثار توبه ، جبران ضایعات نفس است . خداوند شما را از توبه کنندگان و بندگان عابدش قرار بدهد . توبه کنید همانا خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است .

انواع توبه:

توبه بر حسب نوع گناه فرق می کند. هر گناه ،توبه ی مخصوص به خود دارد . برای نمونه اگر کسی حق الناس را رعایت نکرده باشد نوع توبه اش با کسی که شرب خمر انجام داده است فرق می کند. کسی که حق الناس را رعایت نکرده است با استغفرالله گفتن و نادم گشتن توبه اش محقق نمی گردد ،ولی کسی که شرب نوشیده است پس از کنار گذاشتن گناهش و نادم گشتن توبه اش محقق می گردد.

اما اقسام گناهان از آن نظر که مورد تعلق «توبه»قرار می گیرند،از این قرارند:

1-گناهانی که بصورت ترک طاعات واجب مانند:نماز و روزه و...ازانسان ناشی می شوند.

2-معصیتهایی که صرفا به صورت تخلف از نهی خداوند متعال تحقق می پذیردو با حق الناس ارتباطی ندارند،مانند:زنا،نوشیدن شراب.

از این دو قسم به عنوان ،حق الله تعبیر می شود. اما راه توبه از گناهان دسته ی اول .در این قسم ،علاوه بر پشیمانی و عزم بر عدم ارتکاب آن معصیت ،به قدر امکان آنچه را ترک نموده است،باید قضا نماید. مانند نمازهای از دست رفته و روزه هایی که نگرفته است.افزون بر دادن کفاره.

اما اگر معصیت تخلف از منهیات الهی باشد پشیمانی و عزم بر ترک و حزن و اندوه در ارتکاب آن در قبول توبه کفایت می کند.

اما نوع سومی از گناهان وجود دارند که با توبه و پشیمانی صرف،تکلیف از انسان ساقط نمی گردد. آنها معاصی و تعدیاتی هستند که علاوه بر تخلف از فرمان خدا حقی از حقوق مردم را به تباهی می کشند ،از قبیل:قتل نفس ،سرقت و...ازاین گناهان به حق الناس تعبیر می شود.

مجمل آنچه در توبه ی از حقوق مردم لازم است ،لازم است ،حلالیت طلبیدن و راضی کردن آنهاست. اگر این کار انکان نداشت ،می بایست فردی که موجبات تضییع را فراهم نموده و یا خودش اقدام به تضییع حقوق مردم نموده است ،صدقه زیاد بدهد ،با ناله و زاری به درگاه خداوند رجوع نماید،تا اینکه خداوند مشکلش را در قیامت حل نماید. این به مشیت و خواست خدا ،بستگی دارد. اگر در زاری و ابتهالش صداقت مشاهده گردد،روز قیامت خداوند-تبارک و تعالی- بر او ترحم نماید و از خزائن فضلش طرفهای مقابلش را راضی کند. به هر حال ،در هیچ حالتی شایسته نیست از رحمت خداوند ناامید شد.امیر مؤمنان می فرماید «ای مردم !همانا گناهان سه گونه اند . سپس از سخن گفتن خودداری کرد.یکی از اصحاب به وی عرض کرد:ای امیر مؤمنان ،فرمودی گناهان سه گونه اند و دم فرو بستی ؟فرمود:من آنها را یاد نکردم ،جز اینکه می خواستم شرح دهم ولی تنگی نفس برمن عارض شد که میان من و سخنانم حائل شد . آری گناهان سه دسته اند:

یکی گناهانی که آمرزیده است دیگر گناهانی که آمرزیده نشود. سوم گناهانی که هم امیدواری است و هم بیمناکی .

آری اما گناهانی که آمرزیده می شود گناه آن بنده ای است که خداوند او را در دنیا بر گناهانش عقوبت کند . پس خداوند بردبارتر و کریم تر از آن است که بنده ی خود را دوبار عقوبت کند ،اما گناهی که آمرزیده نمی شود ،ستمکاریهایی است که برخی بندگان به بعضی دیگر روا می دارند . به خاطر اینکه ،هنگامی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقتش عیان شد ،به خودش سوگند یاد کرده و فرموده است :به عزت و جلالم سوگند کهستم هیچ ستم کاری (بدون کیفر)نگذارد.پس برای بندگان از یکدیگر قصاص گیرد؛تا ستمی از کسی بر کسی نماند . سپس آنها را خداوند برای حساب بر انگیزد و اما گناه سوم گناهی است که خداوند برخلقش پنهان داشته و توبه از آن را بر گناهکار روزی کرده است و به وضعی در آمده که از گناهش بیمناک و همچنین به پروردگارش امید وار است ،پس ما برای او همان حال را داریم که خودش آن حال را برای خود دارد . امید رحمت او را داریم و از عذاب بر او نیز ،بیمناکیم . »

اقسام تائبین :

تائبین با توجه به مدت بقای توبه ،به عبارت دیگر ،به خاطر وفای به توبه و عدم آن بر چند نوعند . علمای اخلاق ،تائبین را از حیث ،به چهار دست تقسیم نموده اند:

دسته ی اول:آنانی که از همه ی معاصی توبه کنند و به توبه ی خود تا آخر عمر ثابت بمانند و دیگر از آنان گناهی سر نزند و به گناهان گذشته عود نکنند،مگر خطا های بسیار جزئی که غیر معصوم از آنان در امان نیست.چنین توبه ای ،توبه ی نصوح است و صاحب نفس مطمئنه است . چنین کسی در خیرات پیشی گرفته است و تلاش می کند ،سیـّئات خویش را به حسنات تبدیل کند . چنین توبه ای واجد همه ی شرایط قبولی می باشد وآنچنان قلب را منور می کند که عزمی راستین بر ترک گناه پیامد آن می باشد . و زمینه ی ترک گناه را تا پایان زندگی برای انسان فراهم می آورد.

دسته ی دوم : ازگناهان کبیره توبه می کنند. اصول طاعات و عبادات را به جا می آورند اما خالی از همه ی گناهان نیستند. گاهی از روی لغزش ،خطا ،سهو وغفلت ،نه به قصد گناه ویا عمد ،گناهانی از آنان صادر می شود و چون به گناهی اقدام کنند،ملامت نفس خود کنند و تاسف و ندامت بسیار خورندو ثانیا عزم کنند که دیگر پیرامون آن گناه نگردند و از آنچه باعث گناه می شود،اجتناب نمایند. صاحب چنین نفسی ،صاحب نفس لوامه است

دسته ی سوم:آنانی هستند که توبه می کنند و مدتی بر توبه ی خود ثابت و استوار می باشند،ولی پس از مدتی شیطان و نفس اماره بر آنان غالب شودو آنها ،از دفع آن،عاجز باشند و از روی عمد و قصد مرتکب آن گردند،اما با وجود این ،مواظب بر طاعات نمایند .اگر چه ،قولهایی انجام گناهانی را داشته باشند،اما عنان نفس خویش را در دست بگیرند.

ولی در برخی گناهان ،به علت غلبه ی شهوت عنان نفس از کف بیرون رود بعد از ارتکاب کناه هم ،قصد توبه کنند و بگویند بزودی توبه خواهیم کردولکن نفس هر روز آنان را فریب می دهد و گناهان را زیبا جلوه می دهد. چنین نفسی به نفس مسوّله نامیده می شود . امید نجات برای چنین کسانی وجود دارد.

دسته ی چهارم:

آنانی هستند که توبه می کنند و مدتی برآن ثابت می مانند و بعد از آن توبه ی خود را می شکنند و به گناهان دست می یازند و در گرداب گناهان فرو می روند و توبه را فراموش می کنند. آنها هیچ گاه از گناهانی که مرتکب شده اند پشیمان و نادم نیستند . چنین نفسی ،نفس اماره است.شرّ او بر خیرش غالب است این دسته از درجه ی توبه گنندگان ساقطند و در زمره و جرگه تائبان نیستند.

نتیجه گیری:

از این تحقیق و پژوهش مشخص شد که :بهترین چیزی که به انسان منفعت رساند اطاعت پرور دگار وبد ترین چیزی که به انسان زیان رساند ،عصیان ونا فرمانی پرور دگار است. برای دنیا و قیامت شخص هیچ چیز زیان بارتر از گناهان وخطایای او نیست که ضرر وزیان آنها نه فقط متوجه شخص عاصی ونافرمان می شود بلکه دامنگیرتمام جامعه نیزمی گردد.

دانستیم بنی آدم خطا کار است وبهترین خطاکاران توبه کنندگانند.از جمله رحمت های خداوند به انسان این است که به او این «مغسله»یا همان توبه را عطا فرموده تاهرگاه کسی پایش بلغزد وگرایش های خاکی بلندای روح او را گل آلود کند،با توبه گل روح را شستشو دهد.

کسی روز محشر نگردد خجلکه شبها به درگه برد سـوزدل


اگر هوشــمندی ز داور بــخواهشبتوبـه تقصـیر روز گــناه

اگر بنده ای دست حاجت بخواهوگرشـرمسـارآب حسرت ببار

نیامد بد ین در کسـی عذرخـواهکه سـیل نـدامت نشـستش گـناه

فهرست منابع

1-نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی)

2-توبه در قرآن وسنت (نوشته علیرضا حسنی)

3-گناهان کبیره (اثرآیت الله شهید دستغیب)

4-توبه (تألیف دکتر یوسف قرضاوی،ترجمه دکتراحمد نعمتی)

5-توبه از دیدگاه قرآن وحدیث (تألیف علیرضا صفایی)

6-در سایه سار نهج البلاغه (تألیف وزارت آموزش و پرورش)

7-جهاد با نفس (آیت الله حسین مظاهری)

8- توبه (تألیف حارث محاسبی)

نامه های امام علی (ع) فریبا محمدی چکیده: معمولاَ وقتی از تربیت بحث می شود دو معنا به ذهن می آید،اول به معنای عام و دوم معنای خاص.تربیت در معنای خاص با پرورش انسان به طور کلی و امر تعلیم و تعلم سر وکار دارد.تربیت به معنای عام با اموری مانند خویشتن شناسی،رابطه انسانی و خدا،رابطه انسان و طبیعت،رابطه انسان با همنوعان و رشد و تکامل انسان در رابطه با ارزشهای الهی و انسانی و حرکت به سوی الله ارتباط دارد.بدون تردید این دو معنا با هم ارتباط نزدیک دارند.مطالعه نهج البلاغه و زندگی حضرت علی (ع)این حقیقت را آشکار می سازد که تربیت در دو معنای عام و خاص در رفتار و گفتار این شخصیت الهی متبلور و منعکس است. در نامه های حضرت علی(ع)تربیت و روشهای تربیتی به وضوح دیده می شود و هر فردی با بررسی آنها و الهام از تعلیمات اخلاقی خود را به سوی رشد و تکامل سوق دهد.ما در این تحقیق به بررسی سه نامه از نامه های حضرت علی(ع)می پردازیم. نامه های حضرت علی(ع)جمعاَ 79 نامه می باشند که به 4 دسته تقسیم می شوند: 1- نامه به دشمنان ؛20 نامه که 16 نامه به شخص معاویه نوشته شده است. 2- نامه به اُستانداران و کارگزاران؛4 نامه 3- نامه به فرمانداران؛32 نامه 4- نامه به خانواده و یاران؛16 نامه و 7 نامه هم به صورت کلی خطاب به مردم نوشته است. در این بررسی شرح 3 نامه به محمدبن ابی بکر،امام حسن(ع)و مالک اشتر آمده است. اهمیت و ضرورت بررسی نامه های حضرت علی(ع)هر کدام دارای اهمیت خاص خود هستند اما این 3 نامه طولانی ترند و از گستردگی بیشتری برخوردارند و شامل نکات زیادی می باشند و زیبایی تمام نامه ها را دارند. نامه به فرماندار مصر محمد بن ابی بکر 1-اخلاق اجتماعی: امام علی(ع)در مورد اخلاق اجتماعی از اصل تذکر یعنی امر به معروف و نهی از منکر استفاده کرده و می فرماید:با مردم باید خوش رفتار بود و با آنها در تمام حالات به تساوی رفتار زیرا خداوند از بندگانش درباره اعمال کوچک و بزرگ،آشکار و پنهان خواهد پرسید. 2- اعتدال گرایی: امام به گذر زندگی،جاودانگی آخرت و همسایگی خداوند اشاره می کند و حال پرهیزکاران را بیان می کند که میانه روی را پیش گرفتند هم از دنیا استفاده کردند و هم به فکر آخرتشان بوده اند امام در اینجا از روش الگویی یعنی برخورد با یک موضوع استفاده کرده اند. مورد سوم،ضرورت یاد مرگ:امام به ترس از مرگ،آمادگی برای مرگ و خوش بینی به خدا سفارش می کند و اصل تذکر را به کار برده است. مورد آخر ، اخلاق مدیران اجرایی:امام در این مورد به اصل تذکر پرداخته و به مخالفت با خواسته های دل،دفاع از دین،کسب خوشنودی خداوندو بجا آوردن نماز در وقت خود سفارش کرده اند. نامه به امام حسن(ع):که شامل 17 نکته است : 1- انسان و حوادث روزگار:امام به گذشت عمر و چیرگی روزگار و سپری شدن دنیا سفارش کرده اند و اصل تذکر و عبرت گرفتن را به کار برده است. 2- مراحل خودسازی:امام برای انجام مراحل خودسازی به فرزندش سفارش می کند که پیوسته در فرمان خدا باش،هوای نفس را با بی اعتنایی به حرام بمیران و جان را با یاد مرگ آرام کن،جایگاه آینده را آباد و آخرت را به دنیا مفروش.امام در اینجا از روش الگویی و اصل تذکر استفاده کرده است. 3- اخلاق اجتماعی:امام به امر به معروف و نهی از منکر،تلاش در راه خدا و استقامت در برابر مشکلات تأکید کرده اند و اصل تذکر را به کار برده است. 4- شتاب در تربیت فرزند:قبل از فرارسیدن اجل و تأثیر خواهشها و دگرگونی های دنیا و قبل از اینکه پذیرش و اطاعت مشکل شود و دل سخت شود،در تربیت فرزند باید شتاب کرد،امام از روش الگویی استفاده کرده اند. 5- روش تربیت فرزند:امام می فرماید فرزند را باید طوری تربیت کرد که خواسته هایش از روی درک و آگاهی باشد و از شکست و تردید و تسلیم گمراهی بپرهیزد.امام از روش الگویی استفاده کرده است. 6- ضرورت توجه به معنویات:امام می فرماید:در اختیار دارنده مرگ همان است که زندگی در دست اوست مشکلات جهان و تحولات روزگار به عدم آگاهی انسان مربوط است خداوند یکتاست و همتایی ندارد.امام اصل تذکر را به کار برده است. 7- ضرورت آخرت گرایی:امام به تحولات گوناگون دنیا و نابودی آن و آخرت و آنچه برای انسان در آنجا هست اشاره کرده و مثالی برای پند گرفتن آورده است که داستان آنکس که دنیا را آزمود به مسافرانی تشبیه کرده است که در سر منزلی بی آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینی را دارند که در آنجا آسایش و رفاه فراهم است و برای رسیدن به آن سرزمین سختی ها و ناگواری های سفر را با جان و دل می پذیرند اما داستان دنیا پرستان همانند گروهی که از جایگاهی پراز نعمت می خواهند به سرزمینی خشک وبی آب وعلف کوچ کنند که درنظر آنها بسیار ناراحت کننده است امام از اصل تذکر وروش الگویی استفاده کرده است 0 8- معیارهای روابط اجتماعی: اینکه انسان هرآنچه رابرای خود می پسندد برای دیگری هم بپسندد وآنچه را برای خود نمی خواهد برای دیگری نیز نخواهد 0امام ازاصل تذکر استفاده کرده است0 9- تلاش درجمع آوری زاد توشه: امام از راه پر مشقت وبی طولانی سفر آخرت سخن می گوید و اینکه باید در این دنیا تمام تلاش خودرا کرد چون پس از مرگ عذری پذیرفته نیست وراه بازگشتی وجود ندارد امام از امربه معروف ونهی از منکرواصل عبرت گرفتن استفاده کرده است0 10- نشانه های رحمت الهی: ازفشانه های رحمت الهی اینست که خداوند اجازۀ درخواست داده تااجابت کند، بین انسان وخود کسی راقرار نداده تا فاصله ایجاد کند درتوبه راباز گذاشته ودرکیفر انسان شتاب نداشته است امام از اصل محبت وعبرت گرفتن استفاده کردهاست0 11- شرایط اجابت دعا: اینکه چیزی را از خدا خواست که جزا و کسی نتواند عطاکند مانند عمر بیشتر، سلامتی، گشایش روزی و..... تأخیر اجابت دعا پاداش درخواست کننده را بیشتر می کند وگاهی دعا اجابت نمی شود چون بهتراز آن درانتظار اوست امام از امربه معروف ونهی ازمنکر استفاده کرده است0 12- ضرورت یاد مرگ: انسان برای آخرت آفریده شده نه دنیا وشکار مرگ است وباید از آن بترسید وخود را برای مرگ آماده کند امام از اصل تذکر امربه معروف ونهی از منکر استفاده کرده است0 13- شناخت دنیا پرستان:امام دنیا پرستان را به سگ های درنده ای که برای صید در شتابند تشبه کرده و همچنین به شترانی که بعضی پای بسته وبعضی دیگر در بیابان رها وسرگردانند0 امام اصل تذکر رابه کاربرده است0 14- ضرورت واقع نگری در زندگی: انسان نمی تواند به همه آرزوهایش دست یابد باید در بدست آوردن دنیا آرام ودر مصرف آنچه دردست اوست نیکو عمل کند امام اصل تذکر را به کاربرده است0 15- حقوق دوستان: امام به مهربانی، بخشندگی وآسان گیری در برابر دوستان سفارش کرده و اینکه حق او نباید ضایع شود امام از اصل تذکر استفاده کرده است. 16- ارزشهای اخلاقی : امام در این مورد بر فروتنی ، صبر و نیکویی، میانه روی، دوری از هواپرستی ، نا امیدی و طمع ورزی تأکید کرده است و به شناخت همسفر و همسایه سفارش کرده است اهم از اصل تذکر استفاده کرده است. 17- جایگاه زن و فرهنگ پرهیز : اما به مشورت نکردن با زنان در امور سیاسی به علت ناپایداری رأی آنها و سختگیری بر پوشش آنها ، توجه به توانایی هایشان سفارش کرده اند و روش الگویی را به کار برده اند . نامه امام به مالک اشتر که از طولانی ترین نامه هاست و زیبایی های تمام نامه ها را دارد. این نامه شامل 12 نکته است : 1- ضرورت خودسازی : امام به ترس از خدا ،اطاعت از او،پیروی از واجبات و سنت ها ،یاری کردن خدا،و بازداشتن نفس از پیروی از آرزوها سفارش کرده اند امام در اینجا به امر به معروف و نهی از منکر یعنی اصل تذکر می پردازد. 2- اخلاق رهبری یا روش برخورد با مردم : امام دستور به مهربانی با مردم ، بخشش و آسانگیری بر آنها می دهد و اینکه امور مردم وسیله آزمودن رهبرند و از اصل تذکر و روش الگویی استفاده کرده اند . 3- پرهیز از غرور و خودپسندی : که امام نتیجه آنرا خوار شدن می داند امام به امر به معروف و نهی از منکر پرداخته است . 4- مردم گرایی ، حق گرایی : امام می فرماید : درحق میانه ترین ودر عدل فراگیر ترین ودر طلب خشنودی مردم گسترده ترین باش امام اصل تذکر را به کاربرده است . 5- ضرورت رازداری: رهبر امت در پنهان داشتن عیوب مردم از همه سزاوارتر است امام از روش الگویی و اصل تذکر استفاده کرده است. 6- جایگاه صحیح مشورت: امام سفارش می کند که افراد بخیل ، ترسوو حریص را در مشورت کردن دخالت مده که همانا بخل و ترس و حرص ؛غرائز گوناگونی هستند که ریشه آنها بدگمانی به خدای بزرگ است .و از روش الگویی و اصل تذکر استفاده کرده اند. 7- اصول روابط اجتماعی رهبران: امام به رابطه با پرهیزکاران ، راستگویان، دانشمندان و حکیمان و نیکو کاری به مردم ،تخفیف مالیات به آنها برقراری نظم و قانون سفارش کرده اند امام اصل تذکر را به کار برده است. 8- شناخت اقشار گوناگون مردم: شامل نظامیان، قضات و داوران، کارگزاران دولتی، مالیات دهندگان ، نویسندگان و منشیان، بازرگانان و صاحبان صنایع و محرومان و مستضعفان می باشد 9- اخلاق اختصاصی رهبری : در خصوص اخلاق اختصاصی رهبران امام به مالک می فرماید که کارهای مربوط به خودت را انجام ده، نیکوترین و بهترین ساعات شب و روز را برای خود و خدای خود انتخاب کن هنگام نماز جماعت در حد توان ناتوانان نماز بگذار و هیچگاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار. امام اصل تذکر را به کار برده است. 10- اخلاق رهبری با خویشاوندان : امام سفارش می کند که خواص و نزدیکان نباید مانعی برای انصاف در معاملات باشند. 11- روش برخورد با دشمن : اینکه در پذیرش صلح با دشمن باید مراقب غافلگیر شدن بود. 12- هشدارها : که شامل هشدار از 1- خون ناحق 2- هشدار از خودپسندی 3- هشدار از منت گذاری 4- هشدار از شتابزدگی 5- هشدار از امتیاز خواهی در انچه که با مردم مساوی است امتیاز بیشتری نخواهد. نتیجه گیری : امام در نامه های خود بیشتر از امر به معروف و نهی از منکر یعنی اصل تذکر و روش الگویی و عبرت گرفتن استفاده کرده است و مواردی که بر آنها تأکید بیشتری داشته اند عبارتند از : اخلاق اجتماعی، اصول روابط اجتماعی – یاد مرگ آمادگی برای مرگ و آخرت گرایی، واقع نگری در زندگی، اخلاق رهبری و خودسازی. در نامه امام به مالک اشتر امام اول خود را عبدالله یعنی بنده خدا معرفی می کند تا امیرالمومنین، و این نکته تربیتی و هشداری است به کسانی که در زندگی به دنبال مقام و منصب می روند. امام وظیفه حاکم و زمامدار یک کشور و زیر دستان او را چنین بیان می فرماید که: 1- تأمین بودجه مورد نیاز از طریق مالیات 2- جهاد و دفع فتنه دشمنان خدا 3- سازمان دادن به نیروی انسانی در همه ابعاد 4- عمران و آباد سازی کشور در جهت رفاه مردم و همچنین امام علی (ع) در مورد وظایف مسئولان چنین می فرماید: مسئولان 5 وضیفه بر گردن دارند : 1- تقوا و خودسازی 2- تعهد به حکومت 3- اطاعت خدا 4- خدمت به خلق 5- جهاد با نفس
+ نوشته شده در جمعه یکم مهر 1390ساعت 10:9 توسط uni | نظر بدهید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.